جوانان امروز سالمندان فردا

جوانان امروز سالمندان فردا

میانگین طول عمر افراد جامعه و میزان امید به زندگی از شاخص های اصلی و مهمی است که در بررسی و پایش وضعیت بهداشت و سلامت هر جامعه ای مدنظر قرار می گیرد.

اقداماتی مانند کاهش مرگ و میر نوزادان و کودکان، کاهش مرگ و میر مادران باردار، بهداشت دوران بارداری، بهداشت مادر و کودک، واکسیناسیون، مبارزه با بیماریهای واگیردار، بهداشت محیط، ارتقاء سطح دانش و آگاهی های عمومی و اطلاع رسانی علمی و دقیق و مستمر در راستای آموزش همگانی، ارائه خدمات بهداشتی و درمانی نوین و روزآمد، آسان سازی و افزایش ضریب دسترسی مردم به خدمات و امکانات بهداشتی و درمانی، ساخت و اختراع تجهیزات و امکانات درمانی و تشخیصی جدید و پیشرفته، گسترش و توسعه و ارتقاء سیستم خدمات بهداشتی اولیه، آهنگ رو به رشد تحقیقات و پژوهش های پزشکی، دستیابی به روشهای درمانی بهتر، تامین و تهیه و تولید داروهایی با ضریب تاثیر بیشتر و عوارض جانبی کمتر، تغییر در شرایط و سبک زندگی، توجه به اصلاح رفتارهای تغذیه ای، توجه بیشتر به بهداشت روان و… توانسته است میانگین عمر را در کل جهان بالا ببرد.

ضمن اینکه آسیب پذیری و بالطبع تلفات انسانی ناشی از حوادث و رخدادهایی مانند جنگ، حوادث و بلایای طبیعی و… نیز کمتر شده است. البته نباید پیشرفتهایی که در کنترل و مهار و پیشگیری همه گیری هایی که قبلا تلفات سنگین و بیشماری برجای می گذاشتند، را فراموش کنیم.

در کشورمان ایران هم اگر چه هنوز هم در حوزه بهداشت و درمان با وضعیت ایده آل فاصله داریم، لیکن به گواهی شاخص های معتبر بین المللی، شرایط خوب و قابل قبولی پیدا نموده ایم که بالارفتن میانگین عمر و امید به زندگی در ایرانیان از آن جمله است.

میانگین سنی جامعه کنونی ایران به گونه ای است که ایران را جامعه ای جوان می دانند. به عبارت دیگر، هرم جمعیتی ایران از لحاظ فراوانی گروههای سنی، در شرایطی است که اکثریت جمعیت ایران را جوانان تشکیل می دهند.

افزایش زاد و ولد و رشد لجام گسیخته جمعیت در سالهای قبل از مهمترین دلایل این تغییر است. البته بحمداله آهنگ رشد جمعیت در ایران در حال حاضر به کمتر از یک سوم شرایط بحرانی گذشته رسیده است و باستناد آخرین سرشماری نفوس و مسکن در سال ۱۳۸۵ به حدود ۵/۱ درصد رسیده است. جوان بودن جامعه ایران از جهاتی چون نیروی انسانی مولد و فعال، نوآوری و ابتکار، پرورش و تربیت نیروی کاردان و متخصص و تحصیلکرده، نشاط و طراوت فضای عمومی جامعه، انگیزه های سیاسی و اجتماعی و ورزشی، اهداف نظامی و دفاعی و… خود نوعی فرصت و پتانسیل و امتیاز است، لیکن از سوی دیگر با ملاحظه مشکلات و تنگناهای اشتغال، مسکن، ازدواج، سهم سرانه ملی، تولید ناخالص ملی، امکانات تحصیلی، مطالبات خاص و فزاینده دوران جوانی، اوقات فراغت و… و در صورت بی توجهی و عدم مدیریت صحیح و فقدان اهتمام ملی می تواند تهدیدکننده باشد.

بالارفتن تعداد سالمندان جامعه روی دیگر سکه است. اگر چه هم اکنون هم تعداد سالمندان ایرانی بنا بدلایلی که اشاره شد بیشتر از گذشته است، اما با محاسبه انبوه جوانانی که اکثریت جمعیت کنونی ایران را تشکیل می دهند و امید به زندگی آنها بیشتر و قوی تر و در نتیجه میانگین عمر طولانی تری را انتظار دارند، به تدریج در سالهای آینده و نه چندان دوری، جمعیت ایران به نحوی تغییر خواهد یافت که درصد قابل ملاحظه و صدالبته به مراتب بیشتر از اکنون از جمعیت کشور را، مردان و زنان سالمند تشکیل خواهند داد.

خلاصه آنکه جوانان پر تعداد امروزی، سالمندان فردای ایران خواهند بود و کشورمان باید خود را برای شرایط ویژه ای آماده و مهیا سازد. چرا که انبوه سالمندان فردای ایران، به مقتضای شرایط سنی، روحیات و مطالبات دوران سالمندی، بیماریها و مشکلات فیزیکی و جسمی و روانی آن و… شرایطی غیر از واقعیات جمعیت جوان امروز ایران را ایجاب خواهند نمود. اگر امروز توجه به اشتغال و مسکن و ازدواج جوانان از الزامات و اولویتهای جدی مدیریت کشور است، در آینده باید رسیدگی به وضع سالمندان از قبیل طب سالمندی، نگهداری و مراقبت و پرستاری از آنها، ورزش و تفریح خاص این دوران، تغذیه سالمندان و… را هم باید به اولویت های مدیریت کشور اضافه نمود.

متاسفانه عده ای آنگاه که صحبت از سالمندی و سالمندان به میان می آید، تنها به سرای سالمندان می اندیشند. در صورتی که همانگونه که اشاره رفت، موضوع فراتر از اینهاست. ضمن اینکه آنچه امروزه در سراهای سالمندان کشور اجرا می شود اغلب نوعی رفع تکلیف است وگرنه نیازهای دوران سالمندی در ابعاد مختلف کجا و وضعیت این مراکز کجا.

البته بحث امکانات و بودجه ای که باید به این حوزه اختصاص یابد، خود داستان دیگری است و کافی است که اشاره کنیم اکثر این مراکز در حال حاضر به صورت خیریه مردمی اداره می شوند. اما سطحی نگری در برخورد با مسایل سالمندان و فقدان و یا ضعف نگاه علمی و کلان نگر در این موضوع، مشکل دیگری است که باید بدان اندیشید و در رفع آن کوشید.

آنچه امروزه و در کشورهای پیشرفته دنبال می شود علاوه بر اجتناب از جدایی و ایجاد فاصله بین سالمندان و کانون خانواده و نیز تکیه بر بهره مندی از توان و دانش و تجربه سالمندان بعنوان سرمایه ای ارزشمند، تاسیس مراکز و شهرک هایی است با شرایط آب و هوایی مناسب و با کلیه امکانات رفاهی، تفریحی، علمی، ورزشی، پزشکی، توانبخشی و… تا سالمندان بتوانند بهره مند از امکاناتی مناسب، شرایطی سالم و مفید را تجربه نمایند. استفاده از افراد متخصص، کاردان و باتجربه درخصوص مسایل سالمندان، بهره گیری از توان خود سالمندان در اداره این مراکز، آسان سازی روابط و تعاملات میان سالمندان و خانواده ها، امکان همراهی و هم زیستی زوجهای سالمند و… از اولویتها و امتیازات این مراکز است.

نقاشی های بسیار هنری و زیبا

نقاشی های بسیار هنری و زیبا

عکس ها در حال لود شدن میباشند... شکیبا باشید!
در صورتی که هر یک از عکس ها باز نشد بر روی آن راست کلیک کرده و گزینه Show Picture را بزنید.






.




شاهکارهای دانیل F. Gerhartz - نقاشی های زیبای زنان


نقاشی های دانیل F. Gerhartz به گونه ای خاص سرشار از صداقت , راحت و آکنده از احساسی آشکار است . او ماهرانه و فنی روابط شخصی و فرم واقعی چهره و استیل انسان ها را در هم می آمیزد و آنچه که در ادامه خواهید دید را برای شما خلق می کند . او با انتخاب چهره هایی خاص چالش های رنگ و نور و احساسات را به تسخیر خود در آورده و آثاری با کیفیت و زیبا را به همگان معرفی می کند پیشنهاد می کنم گوشه ای از آثار او را ببینید


لطفا تا باز شدن كامل عكسها شكیبا باشید
در صورتی که هر یک از عکس ها باز نشد بر روی آن راست کلیک کرده و گزینه Show Picture را انتخاب كنید


















قدر خانواده ات را بدان

قدر خانواده ات را بدان ....((بی نهایت زیبا))
با مردی كه در حال عبور بود برخورد کردم
اوو!! معذرت میخوام
من هم معذرت میخوام ,دقت نکردم
ما خیلی مؤدب بودیم ، من و این غریبه ,خداحافظی كردیم و به راهمان ادامه دادیم
اما در خانه با آنهایی كه دوستشان داریم چطور رفتار می كنیم
كمی بعد ازآنروز، در حال پختن شام بودم.دخترم خیلی آرام كنارم ایستاد همینكه برگشتم به اوخوردم وتقریبا" انداختمش با اخم گفتم: ”اه !! ازسرراه برو كنار“
قلب کوچکش شکست و رفت
نفهمیدم كه چقدر تند حرف زدم
وقتی توی رختخوابم بیدار بودم صدای آرام خدا در درونم گفت: وقتی با یك غریبه برخورد میكنی ، آداب معمول را رعایت میكنی
اما با بچه ای كه دوستش داری بد رفتار میكنی
برو به كف آشپزخانه نگاه كن. آنجا نزدیك در، چند گل پیدا میكنی .آنها گلهایی هستند كه او برایت آورده است.خودش آنها را چیده. صورتی و زرد و آبی
آرام ایستاده بود كه سورپرا یزت بكنه
هرگز اشكهایی كه چشمهای كوچیكشو پر كرده بود ندیدی
در این لحظه احساس حقارت كردم
اشكهایم سرازیرشدند.آرام رفتم و كنار تختش زانو زدم
بیدار شو كوچولو ، بیدار شو. اینا رو برای من چیدی؟
گفتم دخترم واقعاً متاسفم از رفتاری كه امروز داشتم
نمیبایست اون طور سرت
داد بکشم
گفت :اشکالی نداره من به هر حال دوستت دارم مامان
من هم دوستت دارم دخترم
و گلها رو هم دوست دارم
مخصوصا آبیه رو
گفت : اونا رو كنار درخت پیدا کرد م ورشون داشتم چون مثل تو خوشگلن
میدونستم دوستشون داری ، مخصوصا آبیه رو
آیا میدانید كه اگر فردا بمیرید شركتی كه در آن كار میكنید به آسانی در ظرف یك روز برای شما جانشینی می آورد؟
اما خانواده ای كه به جا میگذارید تا آخر عمر فقدان شما را احساس خواهد كرد.
و به این فكر كنید كه ما خود را وقف كارمیكنیم و نه خانواده مان
چه سرمایه گذاری
ناعاقلانه ای !!
اینطور فكر نمیكنید؟!!
به راستی كلمه

“خانواده“ یعنی چه ؟؟


چگونه همسر خود را آزار ندهیم

چگونه همسر خود را آزار ندهیم

ا
۱) او را با مشکلات و گرافتاری ها بمباران نکنیم:
آنها در محل کارشان با مشکلات و تنش های بسیاری دست و پنجه نرم می کنند، بنابراین دیگر حاضر نیستند وقتی به منزل می رسند دوباره وارد بحث و کجادله شوند. به طور کلی همه ما هنگامی که کلافه می شویم و یا به عبارت دیگر دچار بحران می شویم دو راه را در پیش رو داریم یا شروع به دعوا می کنیم یا از آن موقعیت فرار می کنیم. بنابراین وقتی شما همسرتان را با مسایل و مشکلات فراوان بمباران می کنید او مجبور به انتخاب یکی از این دوراه می شود. احتمالا بعد از آن که از دعوا و مجادله با شما خسته شد، راه دوم را بر می گزیند و از شما کناره گیری خواهد کرد.


۲) در مورد یک موضوع زیاد بحث نکنید:
اغلب اوقات، وقتی می خواهیم مساله و یا مشکلی را مطرج کنیم آن قدر در مورد آن بحث می کنیم که واقعا طرف مقابل به سوتوه می آید. نکته مهم این است که ما می توانیم منظورمان را تنها در یک جمله یا چند جمله بیان کرده و قضیه را تمام کنیم، ولی متاسفانه اغلب خانمها در موقع بروز مشکل، مسایل گذشته را نیز مطرح کرده و قضایا را بدتر و حادتر می کنند. بهتر است هر موقع گله و شکایتی از همسرتان داشتید آن را به آرامی و خیلی کوتاه مطرح کنید و در ابتدا به نقاط مثبت او توجه کنید تا راحت تر بتوانید به نتیجه مطلوب برسید. نکته قابل توجه دیگر این است که بیش از آن که صحبت کنید، به گفته های طرف مقابل گوش کنید. در ضمن این جمله را هیچ وقت فراموش نکنید که: بیشتر شنونده باشید و کمتر صحبت کنید تا کمتر دچار گرفتاری و ناراحتی شوید.


۳) در دعواها و مشاجرهای خانوادگی به این قوانین توجه کنید:
همه ما این جمله را شنیده ایم که در دعواها باید به طور منطقی عمل کنیم و خونسرد باشیم ولی چگونه؟ در هر دعوا و مجادله اگر به این قوانین عمل کنیم:
ـ کاملا مشخص کنید که دعوا بر سر چه موضوعی است.
ـ تنها پیرامون آن موضوع صحبت کنید.
ـ بهتر است در موقع دعوا دستان یکدیگر را بگیرید.
ـ به یکدیگر گوشه و کنایه نزنید.
ـ از لغت " تو " استفاده نکنید.
ـ به او ناسزا نگویید.
ـ از این جملات منفی استفاده نکنید: دیگه بریدم - تو داری مرا می کشی و....
ـ از سلاح قهر و سکوت استفاده نکنید.
ـ مشکلات تان را به صورت کاملا خصوصی مطرح کنید.
ـ به نشانه درک صحبت های طرف مقابل، گفته های او را تکرار کنید مثل: منظورت این بود که....
ـ سعی کنید هر دو طرف برنده میدان باشید.
ـ به او افتخار کنید و احترام بگذارید تا شوهرتان هم همین را با شما انجام دهد.


۴) او را سرزنش نکنید:
هنگامی که همسرتان را سرزنش می کنید، به نوعی می خواهید خود را آرام کنید. بهتر است یاد بگیرید مسوولیت اعمال خود را بپزیرید و آن را تغقصیر دیگران نیندازید. همواره سعی کنید از کلمات محبت آمیز استفاده کنید و به او احترام بگذارید، تنها در این صوریت است که می توانید با او به درستی ارتباط بر قرار کنید.


۵) با گفته های خود شخصیت او را به زیر سوال نبرید و او را تحقیر نکنید:
هنگامی که عصبانی و ناراحت هستید، اغلب دوست دارید با کسی دردل کنید و کمی سبک شوید، این افراد ممکن است دوستان و فامیل شما باشد، حتی در این شرایط نیز از همسرتان دفاع کنید و نقاط مثبت او را خاطر نشان کنید و به او افتخار کنید.
بنابراین ۴ مورد زیر در هر گفتگوی سالمی به چشم می خورد:
گوش دادن، درک کردن، تایید کردن و پاسخ دادن.
با گوش دادن، شما با نقطه نظرات همسرتان آشنا می شوید و به اصطلاح یک طرفه به قاضی نمی روید. با تکرار جملات می توانید به او نشان دهید او را کاملا درک می کنید و صمیمانه از ته قلب با او همدل هستید. در این حالت او گفته های شما را تایید کرده، بنابراین به طور ناخود آگاه سوء تفاهم ها از بین رفته و شما در یک جو کاملا شفاف و صمیمانه و به دور از لجبازی می توانید به او پاسخ دهید و مسایل را حل کنید. برای داشتن یک رابطه سالم روشهای بسیار زیادی وجود دارد که ما در اینجا فقط به چند مورد اشاره کردیم. از حالا به بعد این روشها را در زندگی زناشویی خود به کار ببرید، منتظر همسرتان نشوید و شاهد تاثیرات شگرف آن در زندگی خود باشید.

در این صورت ازدواج نکنید

در این صورت ازدواج نکنید

1) اگر در خانواده پدري و زندگي مجردي خود، مسووليت كاري را به عهده نمي‌گيريد يا كوتاهي مي‌كنيد.

2)‌ اگر با پدر، مادر، برادر و خواهر خود (كه به نظر شما غيرمنطقي بوده يا اخلاق دلخواه شما را ندارند) ارتباط سازنده و راضي‌كننده نداريد و نتوانسته‌ايد تعامل قابل قبولي ايجاد نماييد. (عدم تعامل و ارتباط اجتماعي صحيح با ديگران)

3) اگر در زندگي، مدام شغل خود را عوض كرده‌ايد، با دوستان زيادي به خاطر مشكلاتي قطع رابطه نموده‌ايد، رشته تحصيلي خود را تغيير داده يا ترك تحصيل كرده‌ايد، علائق خود را نيمه‌كاره رها كرده‌ايد و ثبات فكري، احساسي و رفتاري نداريد.

4) اگر تصور مي‌كنيد، افكار، احساس و رفتار همسرتان را در آينده به دلخواه خود تغيير مي‌دهيد. (خطاي شناختي)

5) اگر به دنبال همسر مناسبي هستيد به نحوي كه در زندگي مشتركتان در آينده با هيچ‌گونه مشكلي مواجه نشويد. (خطاي شناختي)

6) اگر در پي كسب لذت و علايق خود، كارها و مسووليت‌هايتان بر دوش ديگران قرار مي‌گيرد.

7) اگر فقط منطق و طرز نگرش خويش را قبول داريد و در برابر ديگران در حالت دفاعي يا حالت تهاجمي مي‌گيريد و قادر به درك افكار، احساس و رفتار ديگران نيستيد. (واكنش دفاعي و خود ميان‌بيني)

8) اگر نقاط ضعف و نقاط قوت خود را به صورت شفاف نمي‌بينيد. (عدم خودآگاهي)

9) اگر تاكنون با نظرات، انتقادات و پيشنهادات ديگران، تغييري در رفتارهاي شما ايجاد نشده است.

10) اگر مسائل كاري شما مانع ارتباط دوستانه و ارتباط دوستان شما مانع ارتباط صميمي در خانواده پدري مي‌شود يا مسائل و مشكلات شخصي شما در تمام حوزه‌هاي زندگي‌تان تاثير مي‌گذارد و در هم تنيده مي‌گردد.

11) اگر اصلا قادر به تغيير برنامه‌هاي از قبل طراحي شده خود نيستيد (حتي اگر شرايط تغيير كند) و بسيار متعصب، خشك و غيرقابل انعطاف هستيد. (عدم انعطاف‌پذيري لازم)

12) اگر قادر به درك احساسات، رفتار و افكار خانواده، دوستان و همكارانتان كه متفاوت از شما عمل مي‌كنند، نمي‌باشيد. (عدم آگاهي اجتماعي)

13) اگر بيشتر به جاي گوش‌كردن، صحبت مي‌كنيد و بيشتر از آن‌كه سعي كنيد ديگران را بفهميد، سعي داريد كه ديگران شما را درك كنند. (عدم مديريت رابطه)

14) اگر بسيار هيجاني هستيد و تنها هيجانات، شما را به سويي مي‌كشاند و قادر به تعويق انداختن خواسته‌هايتان نيستيد.

15) اگر براي رفتار، احساس و گفتار خود روش و برنامه‌اي نداريد و مرتب نسبت به ديگران عكس‌العمل نشان مي‌دهيد.

16) اگر عادت داريد به جاي حل مشكلات از آنها فرار كنيد يا اجتناب بورزيد يا واكنش شما نسبت به مسائل بي‌تفاوتي است. (پاسخ اجتنابي به رويدادها)

17) اگر در آينه نگاه ديگران، ‌شما فردي غرغرو، سرزنشگر، وابسته، احساساتي، بدبين، گوشه‌گير، پرخاشگر خودخواده، گوشت تلخ، غمگين به نظر مي‌آييد. (اختلال شخصيت)

18) اگر فكر مي‌كنيد از ميان چند ميليارد ساكنين كره زمين، فقط و فقط يك شخص مناسب شما است و ارزش ازدواج دارد و در غير اين صورت زندگي شما بي‌معنا شده و بايد بميريد و تا آخر عمر مجرد بمانيد.

19) اگر بدون اين‌كه خود را دقيقا ارزيابي كنيد و بشناسيد، دنبال همسر مناسب مي‌گرديد. (عدم شناخت خود)

20) اگر وضعيت فعلي‌تان راضي‌كننده نيست و براي رهايي و فرار از موقعيت، اقدام به ازدواج مي‌كنيد. (مشكل در شيوه حل مساله)

سالمند كیست ؟

سالمند كیست ؟

نیازهای سالمندان

احتیاجات عاطفی

احتیاجات معیشتی

احتیاج به تفریح

احتیاج به شركت در زندگی اجتماعی

امنیت

بیماری های شایع در سالمندان

برخی احساسات مشترك سالمندان

ویژگی های دوران سالمندی

علل سالمندی

اثرات فردی كهولت

اثرات اقتصادی كهولت

اثرات سیاسی كهولت

اثرات جمعیتی كهولت

پیری كاهش قوای روانی و جسمی است كه در اثر گذشت زمان روی می دهد. تعریف پیری در كشورهای مختلف با توجه به شرایط فرهنگی متفاوت است. در ایران سن پیری تعریف نشده است ولی اگر شروع دوره پیری را زمان بازنشستگی كامل از خدمت محسوب كنیم طبق قانون تأمین اجتماعی سن پیری برای مردان 60 سالگی و برای زنان 55 سالگی می باشد و طبق قانون استخدام كشوری سن بازنشستگی برای مردان و زنان 65 سالگی است .


نیازهای سالمندان

امروزه دوران پس از 60 سالگی را كه اصطلاحا دوران بازنشستگی نامیده می شود، دورانی نیست كه فقط به انتظار مرگ سپری شود. بلكه همانگونه كه جامعه شناسان گفته اند این مرحله از عمر، دوران سوم زندگی است. در جامعه ما افراد به طور متوسط تا 80 سالگی امید به زندگی دارند.


در این دوران سالخوردگان را می توان به شرح زیر تقسیم بندی كرد :

1 – امكانات به اندازه كافی دارند و مایلند به استراحت بپردازند .

2 – به علت احتیاج به درآمد ، به كار خود ادامه می دهند یا حداقل اگر كاری باشد ، مایلند ادامه دهند .

3 – امكانات مالی دارند ولی چون نمی خواهند «از كار افتاده» محسوب شوند ، مایلند كار كنند .

4 – از كار افتاده و بیمارها .


نیازهای سالمندان را در گروه های چهارگانه بالا می توان به شرح زیر تقسیم بندی كرد:

1 – احتیاجات عاطفی

2 – احتیاجات معیشتی

3 – احتیاج به تفریح

4 – احتیاج به شركت در زندگی اجتماعی

5 - امنیت


احتیاجات عاطفی

احتیاجات عاطفی همواره وجود داشته و به همان ترتیبی كه سن افراد بالاتر می رود ، نیازها نیز افزایش می یابد. در گذشته توجه فرزندان به پدر و مادرها و اصولا افراد جوان تر نسبت به مسن ترها، بیشتر بود و اخلاق و رسوم حكم می كرد كه به سالمندان بیشترین احترام گذاشته شود. اما امروزه كه غالب سالمندان به تنهایی در خانه خود به سر می برند، هر قدر هم كه وضع زندگی آنها خوب باشد، از توجه عاطفی دیگران و اقدامات جامعه بی نیاز نیستند .


احتیاجات معیشتی

احتیاجات معیشتی شامل خوراك ، پوشاك ، مسكن و بهداشت می شود. غذای سالمند باید سبك، قابل هضم و شامل احتیاج به تفریح

سالمندان با توجه به شرایط سنی و عدم اشتغال جدی، احتیاج به وقت گذرانی پر بار و سالم به اقتضای شرایط جسمی خود را دارند.

سالمندان فاقد منابع مجدد دوستی هستند ، زیرا اكثر آنها كار نمی كنند و موقعیت ایجاد روابط دوستانه در فضای كار را ندارند و دوستان هم سن و سالشان را نیز به نوعی از دست داده اند. این مسئله تنهایی آنها را افزایش می دهد.
بهترین تفریحات پیشنهادی برای سالمندان ( با توجه به سواد و روحیات خاص هر فرد ) شامل مطالعه كتاب و روزنامه ، گشت و گذار در فضای سبز، معاشرت و گفتگو با دوستان ، تماشای فیلم ، خرید از بوفه ، نشستن روی نیمكت و تماشای خیابان و عبور و مرور مردم ، و بخصوص تماشای كودكان هنگام بازی و شنیدن موسیقی می باشد. در ضمن ترتیب دادن برنامه های فوق العاده مثل مراسم عبادی ، جشن و كنسرت ، بازی های سبك تأثیر بسیار خوبی در روحیه سالمند دارد و احساس یكنواختی روزها را از بین می برد .


احتیاج به شركت در زندگی اجتماعی

افسردگی بیشتر در میان سالمندانی وجود دارد كه تنها زندگی می كنند و علاوه بر آن دچار ناراحتی های جسمانی نیز هستند. بعضی از آنها بیش از یك بار در ماه تماس دیگری با فرزندان خود ندارند و تمام روابط و گفتگوی آنها در صحبت های چند دقیقه ای برای مثال با پستچی و مغازه دار خلاصه می شود . از این رو ضروری است كه محیط مناسب و بهتری برای زندگی آنها مهیا شود تا افسردگی های ناشی از تنهایی كاهش یابد. سالمندانی كه علیرغم سن بالا در فعالیت های اجتماعی حضور دارند و از روابط اجتماعی نسبتا خوبی برخوردارند، به بیماری های مختلف به ویژه بیماری های روانی كمتر دچار می شوند .

سالمندان از احساس بطالت و بیكاری و بركنار ماندن از زندگی اجتماعی رنج می برند . برای رفع این احساسات باید برنامه های جمعی برای سالمندان در نظر گرفت ، مثلاً سالمندان با هم به مطالعه روزنامه و مجله بپردازند ، به گردش ها و سفرهای كوتاه دسته جمعی بروند و مورد مشورت قرار گیرند.

مسئله مهم دیگر ، كار است. كار سَبُك بهترین وسیله برای گذراندن عمر در كهنسالی می باشد . كار نه تنها پاسخگویی به یك نیاز واقعی در ارتباط با سالمندان است بلكه با مدیریت صحیح ، نتایج كار سالمندان می تواند پاسخگوی قسمت های زیادی از نیازهای جامعه باشد .


امنیت

سالمند احتیاج به امنیت روحی و جسمی دارد و باید در طراحی فضاهای مرتبط با سالمند این مسئله مورد توجه قرار گیرد. سالمند باید مطمئن گردد كه در موقع ضرورت به كمكش خواهند شتافت و یا در موقع بیماری سریع معالجه خواهد شد و در فضایی كه پا می گذارد آرامش دارد و مورد آزار قرار نخواهد گرفت .


بیماری های شایع در سالمندان

با گذشت سن و رسیدن به پیری و ضعف های ناشی از آن ، بستر بروز بسیاری بیماری های جسمی و روحی برای سالمندان مهیا می گردد كه عبارت اند از :


پوكی استخوان

از جمله بیماری های شایع در سالمندان است و خطر شكستگی ستون فقرات به علت فشار و سایر شكستگی های متعاقب ضربه خوردن را افزایش می دهد. در كهولت، درمان شكستگی و جوش خوردن بین استخوان های شكسته به كندی صورت می گیرد.


تصلب شرائین

با گذشت عمر، رسوب های ناشی از مصرف چربی ، نمك و قند در عروق باعث تصلب شرائین می گردد كه در سالمندان بسیار شایع است.

یائسگی

در زنان سالمند مسئله یائسگی بعد از 50 الی 55 سالگی اتفاق می افتد كه البته عنوان بیماری را نمی توان به آن اطلاق كرد ولی این پدیده باعث تغییرات هورمونی در زنان سالمند می گردد كه خود تبعاتی در چهره آنان خواهد داشت و با نگرانی های روحی همراه می شود.

افسردگی بیشتر در میان سالمندانی وجود دارد كه تنها زندگی می كنند و علاوه بر آن دچار ناراحتی های جسمانی نیز هستند. بعضی از آنها بیش از یك بار در ماه تماس دیگری با فرزندان خود ندارند و تمام روابط و گفتگوی آنها در صحبت های چند دقیقه ای برای مثال با پستچی و مغازه دار خلاصه می شود . از این رو ضروری است كه محیط مناسب و بهتری برای زندگی آنها مهیا شود تا افسردگی های ناشی از تنهایی كاهش یابد

استعمال دخانیات و مواد مخدر

این موارد در سالمندان بیشتر شیوع دارد. به طور كلی افزایش مصرف مواد مخدر و دخانیات با افزایش سن نسبت مستقیم دارد.

كمبود كلسیم و ویتامین " د " این بیماری ها نزد افراد سالمند بسیار شایع است .

آلزایمر یا اضمحلال مغزی

این بیماری فقط در افراد مسن شایع است. مطالعه ، تحرك بدنی و وضعیت مناسب روحی باعث عدم ابتلا و یا به تأخیر افتادن در ابتلا به این بیماری می گردد.

پاركینسون

این عارضه با لرزش اندام های حركتی ( دست و پا و گردن ) همراه است و به علت اضمحلال اعصاب مربوطه روی می دهد كه علت عمده آن گذشت عمر و كهولت می باشد .

كاهش قدرت بدنی و عمل عضلات

با افزایش سن از تعداد رشته های عضلات ، قدرت و سرعت انقباضی سلول های عضلانی كاسته می شود. نرمی و انعطاف بافت ها نیز كم می شود و نهایتاً قدرت ذخیره بدن كاهش می یابد. فعالیت های جسمی مناسب و آموزش های اصولی می تواند منجر به بهبودی قدرت و سرعت عضلات شوند و بر كارآیی فرد اثرات مثبت به جای گذارند. معهذا به علت پایین بودن توان ذخیره بدن، برنامه های فعال سازی سالمندان باید دقیق و حساب شده باشند.


سوء تغذیه

با افزایش سن ، ترشح معده كمتر می شود و پوشش دستگاه گوارشی تحلیل می رود. با این وجود قدرت جذب مواد غذایی تا حدی كاهش پیدا می كند. یبوست با افزایش سن شیوع بیشتری می یابد. انزوا و افسردگی با كاهش اشتها خطر كمبود مواد غذایی در سالمندان را بیشتر می كند.

افزایش فعالیت های جسمی بخصوص پیاده روی ، علاوه بر كند كردن روند بیماری ها ، در روحیه سالمندان نیز بسیار مؤثر خواهد بود و مصرف مواد غذایی شامل كلسیم و ویتامین ها نیز باعث افزایش سلامتی سالمندان می گردد.

برخی احساسات مشترك سالمندان

1 – احساس غم و اندوه به خاطر عدم توجه فرزندان و اطرافیان كه عمری برای رفاه آنان تلاش كرده اند.

2 – احساس تنهایی به علت طرد شدن .

3 – احساس یأس و ناامیدی.

4 – احساس اضطراب و نگرانی.

5 – احساس هرز رفتن و بیهوده بودن .

6 – احساس سر بار بودن.

جدی ترین خطری كه فرد سالمند را تهدید می كند در انزوا قرار گرفتن او از سوی اطرافیان است. در این حالت شخص امكان ارتباط صمیمی و نزدیك با دیگران را از دست می دهد. تنهایی موجب می گردد فرد سالمند به تدریج دچار مشكلات روانی شود، لذا درك احساسات و انتظارات سالمندان از اطرافیان و تصحیح ارتباط افراد خانواده با آنها در فرایند بهداشت روانی آنها بسیار مهم است

جدی ترین خطری كه فرد سالمند را تهدید می كند در انزوا قرار گرفتن او از سوی اطرافیان است. در این حالت شخص امكان ارتباط صمیمی و نزدیك با دیگران را از دست می دهد. تنهایی موجب می گردد فرد سالمند به تدریج دچار مشكلات روانی شود، لذا درك احساسات و انتظارات سالمندان از اطرافیان و تصحیح ارتباط افراد خانواده با آنها در فرایند بهداشت روانی آنها بسیار مهم است. سالمندان به اندازه ای كه دیگران به آنها به عنوان پیر و از كار افتاده نگاه می كنند خود را ضعیف و نا توان احساس نمی كنند. چنانكه در یك خانواده گرم و مهربان اغلب سالمندان بسیار راحت ، آرام، مقاوم و با نشاط روزگار می گذرانند در نتیجه این افراد حوصله نگهداری نوه ها را با همه شیطنت هایشان دارند .

سالمندان به دلیل بازنشستگی و دوری از فرزندان، نیاز به ارتباط و توجه عاطفی بیشتری را در خود احساس می كنند كه این نیاز باید مورد توجه قرار گیرد و ارضا شود.

برنامه ریزی صحیح و استفاده از وجود سالمندان و تجربیات آنها، هم تنهایی آنان را برطرف می كند و احساس هرز و پوچ بودن را در آنها از بین می برد و هم منبعی مفید و ارزشمند از معلومات و تجربیات را در اختیار جوانان نسل بعد قرار می دهد.

زن یا مردی كه خود را زمانی صاحب قدرت و نفوذ می دانست به یكباره خود را تنها و بدون قدرت می یابد و این ناراحتی گاهی به حوادثی نامناسب می انجامد و موجب ناراحتی روانی سالمند می گردد.


ویژگی های دوران سالمندی

دوران سالمندی كه ما آن را سنین بالای 60 سالگی تعریف می كنیم ، دارای برخی ویژگی های جسمی ، اجتماعی و روانی است:

1 – یكی از این ویژگی ها كاهش نسبی قوای جسمی است به طوری كه با بالا رفتن سن ، نیروهای جسمی فرد به نسبت رو به كاهش می گذارد.

2 – ویژگی دیگر «بازنشستگی» و دور شدن از موقعیت های شغلی گذشته است كه كاهش مسئولیت های مرتبط با شغل و در نتیجه كاهش ارتباطات اجتماعی فرد را به همراه دارد.

3 – از دیگر ویژگی ها تنهایی یا احساس تنهایی است. به خصوص در مواردی كه شخص شاهد از دست دادن یكی از دوستان ، بستگان و هم سن و سالان و افراد همدوره خویش است ، لذا هر روز بیش از پیش احساس تنهایی به او دست می دهد.

پذیرش شرایط دوره سالمندی در بین افراد مختلف و با فرهنگ های گوناگون متفاوت است ، برخی به مرور از مشاركت در زندگی اجتماعی كناره می گیرند و در مقابل ، جامعه نیز آنها را به كنار می زند به طوری كه ممكن است دچار نوعی احساس بیهودگی و افسردگی شوند. برخی با نقش های جدیدی كه مطابق با وضعیت آنهاست این دوره را به دوره ای نسبتاً فعال و رضایت بخش بدل می سازند.

برنامه ریزی صحیح و استفاده از وجود سالمندان و تجربیات آنها، هم تنهایی آنان را برطرف می كند و احساس هرز و پوچ بودن را در آنها از بین می برد و هم منبعی مفید و ارزشمند از معلومات و تجربیات را در اختیار جوانان نسل بعد قرار می دهد.

در هر حال علاوه بر خصوصیات فردی ، شرایط اجتماعی و به ویژه شرایط خانوادگی شخص سالمند هم بسیار مهم است. شرایط مناسب خانواده و جامعه می تواند شخص را به سوی پذیرش وضعیت جدید سوق دهد و شرایط نامناسب خانواده و جامعه می تواند او را منزوی و تنها كند.

به علاوه میزان سلامت جسمی شخص سالمند در این مرحله از زندگی ، عاملی مهم در وضعیت زندگی اجتماعی اوست ، چرا كه برای هر نوع مشاركت اجتماعی در مورد سالمندان ، ابتدا میزان سلامت آنها مطرح می باشد.


نظریه توارثی

طبق این نظریه مسئله توارث در طول عمر ، عامل مهمی محسوب می شود. یعنی سن مرگ والدین و اجداد، صرفنظر از موارد مرگ در اثر سوانح ، معیاری است برای تعیین طول عمر فرزندان .


نظریه فرسودگی

این نظریه زمان را عامل فرسودگی می داند و معتقد است كه قسمت های مختلف بدن به مرور زمان صرفاً فرسوده می شوند.


نظریه مواد زاید

زندگی ، تولید و دفع مواد زاید را از طریق فرایندهای عادی پیش می آورد. بعضی از نظریه پردازان بر این باورند كه پیری با كاهش قابلیت دفع همراه است و این نه تنها فعالیت عادی سلولی ، بلكه فرایند تصفیه را نیز مختل می كند.

مسئله سالخوردگی جمعیت عمیقاً در اوضاع اجتماعی و اقتصادی یك منطقه تأثیر می گذارد ، كه نمونه بارز آن مسئله بازنشستگی و فراهم ساختن موجبات تأمین اجتماعی و تجهیزات مراكز درمانی است.

پیری جمعیت باعث می گردد تا دو مسئله اساسی یعنی تأمین رفاه اجتماعی و تهیه مسكن برای آنها مورد توجه قرار گیرد.

سیستم بازنشستگی براساس پرداخت میزان معینی پول، مدتهاست كه ارزش خود را از دست داده است ، زیرا علاوه بر كاهش ارزش پول و ناچیز بودن حقوق بازنشستگی ، مشكل سالمندان تنها جنبه مادی ندارد؛ چه اینها اگر پول و درآمد كافی هم داشته باشند به جهت اقتضای سن نمی توانند به تنهایی وسایل آرامش خود را فراهم سازند و از این رو بازنشستگی فردی بنا به صورت تهیه و تأمین وسایل آسایش جمعی اشخاص بازنشسته تغییر شكل دهد.


نظریه نقصان دستگاه ایمنی

به مرور زمان، دستگاه ایمنی بدن ، كارآیی خود را از دست می دهد ، نتیجه آن كه مكانیسم های دفاعی بدن افراد سالمند كاهش پیدا می كند، زودتر از دیگران تسلیم بیماری می شوند. به علاوه سیستم دفاعی بدن ممكن است نتواند قسمت های سالم ارگانیسم را از مهاجمین خارجی تمیز دهد و علیه قسمت های كماكان سالم وارد عمل شود ، گویی اینها مهاجمین خارجی اند. این نقصان دستگاه ایمنی ، بعضی از امراض مهلك و بعضی از استحاله ها را توجیه می كند.


نظریه پیر شدن سلولی

طبق این نظریه پیر شدن در اثر مرگ رو به افزایش سلول های بدن حادث می شود ؛ البته قابل ذكر است كه مرگ سلول ها می تواند دلایل متعددی داشته باشد .


نظریه تغییرات سیستم غدد داخلی

عده ای از محققان دگرگونی های نظام غدد داخلی را یكی از عوامل اصلی پیر شدن می دانند. البته هنوز كاملا مشخص نشده كه تغییرات غدد داخلی علت پیر شدن است یا معلول آن.


علل سالمندی

دانشمندان در مورد علل تكامل جسمی بشر با هم توافق ندارند.در گردهمایی جمعیت پیشرفت علوم آمریكا كه در سال 1974 برگزار شد چهار نظریه ارائه شد :

1 – اختلال در كنش دستگاه ایمنی

2 – مكانیسم پیر شدن سلولی

3 – اختلال در دستگاه غدد مترشحه داخلی

4 – عوامل توارثی


دو نظریه دیگر نیز وجود دارند كه عبارت اند از :

5 – نظریه فرسودگی

6 – نظریه مواد زاید

اكثر دانشمندان معتقدند كه پیر شدن با نوع محیطی كه ما در آن زندگی می كنیم ( مثلاً هوای آلوده یا تمیز ) و همچنین به طرز زندگی ما ( مثلاً كمیت و كیفیت غذاها ، ورزش كردن و ... ) بستگی دارد.


سن اجتماعی

سن اجتماعی نقش هایی را معین می كند كه انسان می تواند ، می خواهد و بایستی در اجتماع بر عهده بگیرد یا آرزوی بر عهده گرفتن آنها را دارد.


سن روانی و عاطفی

می دانیم كه تكامل ویژگی هایی دارد. مثلاً یك شخص زمانی از نظر روانی كامل شناخته می شود كه بتواند مسئولیت های خود را در جامعه بر عهده بگیرد. انسان در 70 سالگی به مرگ نزدیك می شود، این امر می تواند اثرات روانی داشته باشد .

همچنان كه نئوگارتن اشاره می كند: زندگی برحسب مدت زمانی كه برای زندگی كردن باقی مانده است سازمان دهی می شود نه برحسب مدت زمانی كه از بدو تولد طی شده است.


دگرگونی روانی را می توان به دو گروه تقسیم كرد

1 – دگرگونی های شناختی ، یعنی دگرگونی هایی كه شیوه تفكر، همچنین توانایی ها را تحت تأثیر قرار می دهد.

2 – دگرگونی هایی كه عاطفه و شخصیت را شامل می شود.


سن جسمی و زیستی

غیر از سن زمانی، معیار دیگری نیز می تواند به تعریف سالمندی كمك كند؛ این معیار عبارت است از دگرگونی جسمی و زیستی. با وجود موارد استثنایی، پیری جسمی تدریجاً حاصل می شود ، به طوری كه تعیین لحظه ای كه شخص از نظر جسمی پیر می شود غالباً قراردادی است . اكثر مردم احساس می كنند كه نیروی بدنشان بین 30 تا 35 سالگی نقصان می یابد، ولی تا زمانی كه فعالیت های روزانه شان تحت تأثیر این نقصان قرار نمی گیرد آنها توجه زیادی به این امر نمی كنند. پیر شدن جسمی تصوری را كه ما از خود داریم تغییر می دهد، پیر شدن جسمی به دیگران پیغام می دهد كه باید رفتار خود را نسبت به ما عوض كنند.ژان پل سارتر چنین می نویسد : یك پیر هرگز خودش را پیر احساس نمی كند. من از طریق دیگران در می یابم كه پیرم ، اما خودم پیری خودم را احساس نمی كنم.


سن زمانی

ساده ترین راه برایتعریف سالمندی عبارت است از شمردن تعداد سال هایی كه از بدو تولد طی شده است. به طور كلی65 سالگی را آغاز پیری تعیین می كنند. در مورد بعضی اشخاص، انتقال به تدریج انجام می گیرد، حال آنكه در مورد بعضی دیگر انتقال از دوره ای به دوره دیگر به سرعت و همراه با صدمات روحی به وقوع می پیوندد. در خصوص شخصی كه بالاجبار بازنشسته شده است ، شصت و پنجمین سال زندگی ممكن است به معنای ورود ناگهانی به دوره پیری تلقی شود. درسایر موارد پیر شدن با ملایمت پیش می آید ، مثلاً از طریق موهایی كه سفید می شوند ، كودكانی كه از كانون خانواده جدا می شوند، دوستانی كه فوت می شوند و ... در جامعه ما سن 65 یا 70 سالگی آغاز سالمندی را مشخص می كند، زیرا با سن بازنشستگی مطابقت دارد. بنابراین ورود به دوره سالمندی را تا اندازه ای قانون معین می كند . چون سن قراردادی و اجباری بازنشستگی ، كه معمولاً 65 سالگی است- گاهی می تواند تا 70 سالگی ادامه یابد. البته بعضی اشخاص لااقل از نظر قانون دیرتر از دیگران پیر می شوند. با توجه به پراكندگی زیاد سنینی كه در دوره موسوم به سالمندی است ،می توان افراد سالمند را به دو گروه تقسیم كرد: سالمند جوان و سالمند واقعی .


اثرات فردی كهولت

انزوا، تنهایی، احساس هرز رفتن ، ناامیدی ، ناامنی، اضطراب، احساس سربار بودن ، اثرات ناشی از كهولت بر سالمند است. كه در نتیجه استفاده از مسكن ها ، آرامبخش ها و( در كشورهای خارجی مشروبات الكلی) را در این گروه سنی به شدت رواج داده است. بیماری روانی مثل افسردگی از جمله اثرات سوئی است كه كهولت برای سالمند به ارمغان می آورد. تنهایی روی تهیه غذا، میزان خوردن غذا و حتی بر متابولیسم و تغییرات بیولوژیكی مؤثر است.

« ویلیام جیمز» می گوید : در حالی كه دیگران در كنار سالمند حضور دارند او می تواند تنها باشد. البته كسی كه تنها زندگی می كند ، احتمال تنهایی او بیشتر است .

سالمندان فاقد منابع مجدد دوستی هستند، زیرا اكثر آنها كار نمی كنند و موقعیت ایجاد روابط دوستانه در فضای كار را ندارند و دوستان هم سن و سالشان را نیز به نوعی از دست داده اند . این مسئله تنهایی آنها را افزایش می دهد.


اثرات اقتصادی كهولت

از آنجا كه بالا رفتن بهداشت و پیشرفت علم پزشكی، موجب افزایش جمعیت سالمندان گشته، لذا ایجاب می كند كه دولت ها بخشی از درآمد خود را صرف امور این قشر از جمعیت نمایند، و از این جهت باری بر دوش جامعه است .


اثرات سیاسی كهولت

وقتی كه درصد افراد مسن در جامعه افزایش یابد ، به موازات آن علاقه به محافظه كاری بیشتر و نوعی توجه به سنت های اجتماعی پیدا می شود. كشورهایی كه دارای چنین وضعی هستند، در عین حال مواجه با تضاد عقیدتی، فرهنگی، ارزشی جوانان با دستگاه های سیاسی مملكت می باشند و چه بسا كه یكی از عوامل عمده طغیان نسل جوان در كشورهای صنعتی غرب همین نكته باشد.


اثرات جمعیتی كهولت

در كشورهایی كه همگام با كاهش مرگ و میر، موالید نیز كاهش یافته، در دراز مدت با انهدام نسل مواجه خواهند شد ، از طرف دیگر این كشورها در روابط اقتصادی نیاز به نیروی فعال جوان دارند كه با وجود جمعیتی سالمند و عدم نیروی فعال جوان، با مشكل كمبود نیروی كار مواجه می گردند، كه به ناچار پذیرای مهاجرین سایر كشورها و اعمال سیاست های تشویقی در جهت افزایش موالید می گردند، كه معمولاً در زمینه افزایش موالید به سبب اشتغال زنان، ماشینی شدن زندگی و سایر دلایل در رابطه با زندگی جوامع غربی، از جمله راحت طلبی والدین كمتر به موفقیت دست می یابند

ازدواج سالمندان را نکوهش نکنید

نیاز به ازدواج برای همیشه

ازدواج سالمندان را نکوهش نکنید!

سالمند و ازدواج

بسیاری از ما عقیده داریم که ازدواج در سن و سال بالا از نظر همه زشت و ناپسند است. شاید بعضی از ما هم با این حرف موافق باشیم اما اگر در تنهایی‌مان به حقوق والدین خود با ذهن بازتری فکر کنیم، شاید نظرمان عوض شود...

خانم 60 ساله‌ای که دو فرزند پسر دارد و چند سال پیش همسرش را از دست داده و خود را «مادر تنها» نامیده، از ما خواسته است به او کمک کنیم تا به طریقی به فرزندانش بفهماند که او هم به یک همدم نیاز دارد. به همین بهانه پای صحبت دکتر بدری سادات بهرامی و دکتر سید سعید صدر می نشینیم تا از نظرات کارشناسی آنها استفاده کنیم.

آنها با ازدواج می‌توانند منبع توجه و تامین نیاز عاطفی تازه‌ای پیدا کنند و احساس کنند برای همسر خود عزیزند و کانون توجه هستند.

تا به‌حال فکر کرده‌اید این خانم یا امثال ایشان از چه چیزی خجالت می‌کشند که تمایل خود را مخفی می‌کنند؟ آیا ضرورتی برای تشکیل خانواده، آن هم در این سن وجود دارد؟ شاید شما هم تمایل داشته باشید بدانید به راستی ضرورت این ازدواج چیست. اجازه بدهید از اینجا شروع کنم که در اولین مرحله دوره سالمندی، ما از کارمان بازنشسته شده و به خانه می‌رویم. تا اینجا بخشی از توجهی را که از جامعه کسب می‌کردیم از دست داده‌ایم و برای تامین نیاز عاطفی خود باید حتما یک منبع توجه و عاطفه جایگزین کنیم. این خانم‌ها وآقایان چون با آشیانه خالی مواجه می‌شوند و منبع توجهی که سال‌ها بخشی از نیاز عاطفی‌‌شان را تامین می‌کرده از دست داده‌اند باید حتما چاره‌ای بیندیشند.

سالمند و ازدواج

خانمی مثلا در 40 سالگی، همسر خود را از دست بدهد یا به دلایلی هنوز مجرد باشد. این خانم می‌تواند در صورت صلاحدید خود ازدواج نکند و با مشغولیت‌هایی که در محیط کار و غیره دارد ایام را بگذارند اما همین خانم در 60 سالگی شرایط متفاوتی دارد. همسری که ندارد، در سن کار کردن هم نیست، اگر فرزندی داشته باشد احتمالا به دنبال زندگی خودش رفته و او در تنهایی به دوره‌هایی می‌اندیشد که به سرعت از آن عبور کرده و فرصت رسیدگی به خود و عواطفش را نداشته است. این‌جاست که ضرورت ازدواج این افراد کاملا محرز است.

آنها با ازدواج می‌توانند منبع توجه و تامین نیاز عاطفی تازه‌ای پیدا کنند و احساس کنند برای همسر خود عزیزند و کانون توجه هستند. این خانم‌ها و آقایان 60 ساله، همانند افراد 30 ساله و 40 ساله نیستند که فقط تامین مسایل جنسی و اجتماعی، آنها را به سوی ازدواج سوق ‌دهد؛ بلکه نیازهای عاطفی هم هست که به شدت آنها را متمایل به ازدواج می‌کند. با این همه، اغلب آنها (چه آقایان و چه خانم‌ها) از مطرح کردن این خواسته خجالت می‌کشند چون نگاه مردم به این ازدواج نگاه زشت و ناپسندی است. چون مهم‌ترین کارکرد ازدواج از نگاه بسیاری از مردم تامین نیازهای جنسی است و به همین علت، ازدواج در سالمندی را بسیار ناپسند می‌دانند. متاسفانه با اینکه سطح اطلاعات مردم بالا رفته اما باز هم نمی‌خواهند باور کنند که ارضای نیاز عاطفی دلیل اصلی این قبیل گرایش‌هاست.

با کمی واقع‌بینی می‌توانیم در‌یابیم که تنها ماندن در آن آشیانه خالی و هجوم افکار ناراحت‌کننده، حاصلی جز انتظار کشیدن برای مرگ ندارد. از دست رفتن سلامت و مستهلک شدن بدن، مشکلات گوارشی و غیره، حس ناامنی و ترس موجود را چند برابر می‌کند. حالا که می‌توان به این تنهایی پایان داد؛ چرا که نه؟!

فرزندانی که پدر یا مادری تنها در خانواده دارند باید متوجه باشند که عدم ارضای نیازهای عاطفی آنها باعث تسریع روند پیری و فاصله گرفتن آنها از سلامت خواهد شد.

وظیفه رسانه‌ها

متولیان امور فرهنگی باید تلاش کنند تا فرهنگ‌سازی لازم را در مورد نوع نیازهای خاص این دوران داشته باشند و برنامه‌سازی کنند تا دیگر هیچ فردی به دلیل سن بالا تمایل به ازدواج خود را مخفی نکند و بداند که این نیازش کاملا طبیعی است و همگان باید به این باور برسند که مساله ازدواج در این سنین به ارضای نیاز جنسی مربوط نمی‌شود و پوششی از بعد معنوی و عاطفی دارد.

وظایف فرزندان

حتما می‌دانید که سیستم ایمنی ما به محض اینکه تحت فشار عاطفی قرار بگیریم، واکنش نشان می‌دهد و تضعیف می‌شود. پس فرزندان باید نگران والدین خود باشند و حتی برای آشنایی والد تنهای خود با یک همسر مناسب برنامه‌ریزی کنند تا در نشست‌های خانوادگی، در رفت و آمدهای دوستانه با همکاران و همسایگان خود اگر مورد خاصی وجود داشت موجبات آشنایی بیشتر صورت گیرد. شما باید تسهیل‌گر باشید و اگر به حفظ سلامت جسمی والدین خود بها می‌دهید، باید در ابتدا به تامین سلامت عاطفی آنها بیندیشید. آشنا کردن والد خود با سازمان‌های مردم‌نهاد مختلف و عضویت در آنها، ثبت‌نام آنها در تورهای مسافرتی و دیگر زمینه‌های فراهم کردن آشنایی آنها بر عهده شماست تا علاوه بر تامین حس شادابی در آنها، زمینه را برای یافتن همسری مناسب فراهم کنید. حقیقت این است که اگر چنین فرهنگی شکل بگیرد و در جامعه جاری شود، همان‌طور که از والدین می‌پرسند که «دختر یا پسرتان ازدواج کرده یا نه» در مورد پدر و مادر هم می‌پرسند و حتی لحن سوال نیز اصلاح می‌شود که: «هنوز پدرت/ مادرت تنهاست یا ازدواج کرده؟»

مشكل ازدواج، تحصيلات نيست، كار و مسكن است

مشكل ازدواج، تحصيلات نيست، كار و مسكن است

رفتارها- گروه اجتماعي - علي‌اصغر محمدي:
كار و مسكن بزرگ‌ترين موانع ازدواج جوانان است، اختصاص سهميه 20درصدي در كنكور تحصيلات تكميلي به زوج‌ها مشكلي را حل نمي‌كند

به گفته رئيس سازمان ملي جوانان، براساس مصوبه هيات دولت، از سال آينده در كنكور مقاطع كارشناسي ارشد و دكترا براي دانشجويان متاهل 20درصد سهميه اختصاص مي‌يابد.

رئيس كميسيون آموزش و تحقيقات مجلس اعلام كردكه مشكل ازدواج جوانان مسكن و اشتغال است نه راهيابي به فوق ليسانس، ازدواج و ادامه تحصيل، 2 مقوله جدا هستند و ربطي به هم ندارند.

علي عباسپور تهراني‌فرد تصريح كرد: حدود 800 هزار نفر داوطلب ورود به مقطع كارشناسي ارشد هستند، اما ظرفيت دانشگاه‌ها حدود 100 هزار نفر است. بدين ترتيب شانس قبولي 10درصد است و به همين دليل نمي‌توان سهميه اين مقطع را مانند سهميه كارشناسي، چند تكه كرد.

وي با اعلام مخالفت خود با اين طرح و با استناد به اينكه 20درصد ظرفيت كارشناسي ارشد طبق قانون به رزمندگان و ايثارگران اختصاص دارد، تصريح كرد: به مصلحت نيست كه سهميه جديدي در اين مقطع ايجاد شود. اينگونه سهميه‌‌‌بندي‌ها، قطعاً منجر به كم شدن شانس كساني مي‌شود كه سطح علمي بالايي دارند.

عباسپور تاكيد كرد: اكنون كه بسياري از جوانان ترك تحصيل مي‌كنند و ترجيح مي‌دهند دنبال كار بروند، اختصاص سهميه كارشناسي ارشد نمي‌تواند به ترويج ازدواج كمك كند. همچنين سهميه كنكور سهميه‌اي نيست كه هر مسئولي براي پيشبرد كارهاي خود از آن استفاده كند.

اختصاص سهميه، زيان به جهش علمي

عليرضا سليمي، عضو كميسيون آموزش مجلس نيز در اين باره به ايسنا گفت: اختصاص سهميه 20 درصدي تحصيلات تكميلي به داوطلبان متاهل به ارتقاي علمي كشور و تعميق دانش لطمه وارد مي‌كند. حتي ممكن است به جهش علمي كشور آسيب جدي وارد شود، در اين زمينه بايد با يك رويكرد تحقيقي و تخصصي اظهارنظر شود.

نماينده مردم محلات و دليجان اظهار كرد: براي ترغيب جوانان به ازدواج مشوق نياز است اما اين مشوق‌ها بايد به مباحث ديگري مانند كمك به ايجاد اشتغال و پرداخت تسهيلات براي تهيه مسكن و خريد جهيزيه اختصاص يابد.

افزايش ازدواج‌هاي دانشجويي براي استفاده از سهميه

در صورت اجراي اين مصوبه، آمار ازدواج‌هاي صوري دانشجويي براي استفاده از اين سهميه و ورود به مقاطع بالاتر افزايش چشمگيري خواهد داشت. البته افزايش آمار ازدواج‌هاي دانشجويي نيز دور از ذهن نخواهد بود.

رئيس كميسيون آموزش مجلس در اين باره گفت كه اختصاص سهميه مشكل ازدواج را حل نمي‌كند، ممكن است 2 نفر براي قبولي در فوق‌ليسانس ازدواج كنند اما وقتي فوق‌ليسانس بگيرند از هم جدا مي‌شوند.

به گفته عباسپور، بهتر است به جاي اختصاص سهميه در كنكور، موانع ازدواج مانند شغل و مسكن از سر راه جوانان برداشته شود. اكنون نيز دانش‌آموختگان مقاطع كارشناسي ارشد و دكترا جذب بازار كار نمي‌شوند.

از طرفي دانش‌آموختگان بنا به دلايل مختلف مانند اشباع شدن بازار كار و دور بودن دانشگاه از صنعت، منتظر استخدام هستند، درحالي‌كه بايد دنبال كار‌آفريني باشند.

تقاضاي زياد ورود به كارشناسي

پس از اختصاص سهميه در كنكور تحصيلات تكميلي براي زوج‌ها، احتمال اختصاص سهميه براي مقطع كارشناسي نيز دور از ذهن نيست. هر چند رئيس سازمان ملي جوانان گفته «سهميه 20درصدي ورود به دوره‌هاي تحصيلات تكميلي دانشگاهي براي افراد متأهل است. اكنون به‌دليل ورودي زياد، اختصاص چنين سهميه‌اي براي مقطع كارشناسي ميسر نيست.»

سهميه زوج‌ها مانند سهميه رزمندگي

مديركل فرهنگي سازمان ملي جوانان در باره اهميت اختصاص سهميه به زوج‌ها به ايسنا گفت: اين سهميه مانند سهميه رزمندگي است و در زمينه تحصيلي دكترا و كارشناسي ارشد سهميه‌اي به آنها در دانشگاه‌ها اختصاص داده مي‌شود.

مجيد اميدي بر اين باور است كه اگر بخواهيم نسبت به اهميت و پايداري نهاد خانواده اقدام كنيم بايد با در اختيار داشتن ابزار در اين زمينه گام‌هاي مفيدي برداشته شود.

رئيس كميسيون آموزش مجلس در باره مقايسه سهميه زوج‌هاي جوان با سهميه رزمندگي گفت: سهميه رزمندگان و ايثارگران و خانواده‌هاي معظم شهدا جزو سهميه‌هاي خاص است، به‌دليل احترامي كه به فرهنگ ايثار در جامعه گذاشته‌اند و زندگي را كف دست خود گرفته و براي دفاع از ميهن مي‌رود و به هيچ عنوان به‌دنبال مزايا نيستند

ازدواج حضرت زهرا و حضرت علی


از ماجرای ازدواج حضرت علی ‌و حضرت فاطمه‌(علیهماالسلام) نکات بسیار جالبی را می‌آموزیم که اگر خواهان سعادت و پیروی راستین اسلام هستیم، بایستی تا مرز توان تلاش کنیم تا مراحل اول ازدواج بر مبنای صحیحی صورت گیرد.....


Align Rightاز ماجرای ازدواج حضرت علی ‌و حضرت فاطمه‌(علیهماالسلام) نکات بسیار جالبی را می‌آموزیم که اگر خواهان سعادت و پیروی راستین اسلام هستیم، بایستی تا مرز توان تلاش کنیم تا مراحل اول ازدواج بر مبنای صحیحی صورت گیرد، و دوم آن که ساده‌ زیستی در تمام شوون زندگی جامعه و بخصوص ازدواج راه یابد، وگرنه قید و بندهای اجتماعی در امر ازدواج که بیشتر نشأت گرفته از فرهنگ غیر اسلامی و یا ساخته و پرداخته ذهن‌های کوتاه مادی و اشرافی است چون غل و زنجیر بر دست و پای جوانان و والدین آنها می‌افتد و هر روز این غل و زنجیر بزرگتر و سنگین‌تر می‌شود، تا جایی که امکان هر نوع حرکت صحیحی را می‌گیرد و حیات جامعه را به سوی نابودی می‌کشاند، و بر فساد و نابسامانی‌های روانی و مشکلات اخلاقی می‌افزاید.

درس‌هایی که از ازدواج حضرت علی و فاطمه زهرا(علیهماالسلام) می‌گیریم از این قرار است:


1- کفو و همتا بودن
یکی از اصول اساسی و رازهای موفقیت ازدواج، کفو و همتا بودن دختر و پسر با هم است، زیرا تنها در صورت همتا و هم‎شأن بودن دو زوج است که درک متقابل آنان از یکدیگر امکان‌پذیر است.

برخی تصور می‌کنند کفویت تنها به شرائط ظاهری از قبیل مسائل نژادی و یا وضعیت مادی و رفاهی بستگی دارد. در صورتی که چنین نیست، بلکه همتایی و هم سویی آرمان‌ها، خواست‌ها و تمایلات روحی و روانی افراد، میزان آگاهی‌های علمی و دینی و میزان تعهد عملی به مکتب و مذهب، و ارزش نهادن به ویژگی‌های اخلاقی و فرهنگی است.

اگر مسئله همتایی نبود، بدون تردید دختران زیبایی در مدینه بودند که از ازدواج با حضرت علی (علیه‌السلام) خرسند می‌شدند. اما او حتی از آنان خواستگاری هم نکرد و برای حضرت فاطمه (علیهاالسلام) نیز خواستگاران فراوانی بودند اما حضرت فاطمه(علیهاالسلام) و پیامبر(صلی‌ الله علیه و ‌آله) به این وصلت‌ها راضی نشدند.


تنها حضرت فاطمه(علیهاالسلام) و روح والای او بود که زیبایی‌ها و شکوه معنوی حضرت علی (‌علیه‌السلام) را درک می‌کرد. در این مورد پیامبر اکرم(صلی ‌الله علیه و آله) فرمودند: اگر خدا علی را نمی‌‌آفرید برای فاطمه کفو و همتایی وجود نداشت. (1)

برخی تصور می‌کنند کفویت تنها به شرائط ظاهری از قبیل مسائل نژادی و یا وضعیت مادی و رفاهی بستگی دارد. در صورتی که چنین نیست، بلکه همتایی و هم سویی آرمان‌ها، خواست‌ها و تمایلات روحی و روانی افراد، میزان آگاهی‌های علمی و دینی و میزان تعهد عملی به مکتب و مذهب، و ارزش نهادن به ویژگی‌های اخلاقی و فرهنگی است.
2- خواستگاری بدون واسطه
خواستگاری بدون هیچ تشریفات و حضور واسطه انجام شد و حضرت علی‌(علیه‌السلام) شخصاً به خواستگاری حضرت فاطمه(علیهاالسلام) از پیامبر اکرم(صلی‌ الله علیه و آله) اقدام نمود.


3- شرط اول: رضایت دختر
پیامبر گرامی(صلی ‌الله علیه و آله) بدون رضایت دخترش حضرت فاطمه(علیهاالسلام) به خواستگار پاسخ مثبت نداد.


4- قناعت
در تهیه جهیزیه به ضروری‌ترین و ابتدایی‌ترین وسائل زندگی در آن عصر بسنده شد، از سیرت پیامبر اسلام(صلی‌ الله علیه و آله) می‌آموزیم که باید در الگوی مصرف تجدید نظر کنیم و در زندگی فناپذیر و زودگذر دنیا به حداقل ممکن قناعت ورزیم تا از گذرگاه پرهیاهوی زندگی سبکبار بگذریم و تن به بردگی این و آن ندهیم.

مگر حضرت فاطمه(علیها‌السلام) دختر پیامبر(صلی ‌الله علیه و آله) رهبر بی‌نظیر مسلمانان نبود؟ مگر از نژاد بنی‌هاشم یعنی اصیل‌ترین و شریف‌ترین تیره‌های عرب به حساب نمی‌آمد؟ مگر مادرش حضرت خدیجه(علیها‌السلام) ثروتمندترین زن عرب در عصر خویش نبود؟ مگر از همه جهات علمی فردی آگاهتر و اندیشمندتر از همگان نبود؟ مگر پیامبر گرامی اسلام(صلی‌ الله علیه‌ و آله) نمی‌توانست جهیزیه زیادی را همراه دخترش کند؟

پاسخ همه این سوالات «مثبت» است اما منش و روش پیامبر عظیم ‌الشأن اسلام(صلی‌ الله علیه و ‌آله) و خاندانش بر ساده‌ زیستی استوار است.(2)

متأسفانه در برخی خانواده‌ها به خصوص قشر مرفه جامعه جهیزیه دخترانشان نمایشگاه بین‌المللی کاملی است از لوازم خانگی داخلی و خارجی که برقش چشم‌های ظاهربین را خیره می‌کند.



5- مهیا کردن خانه برای ورود عروس
اکنون ببینیم علی بن ابیطالب(علیه‌السلام) شهسوار اسلام و محبوب‌ترین مردان و نزدیکترین آنان در نزد خدا و رسول خدا چه داشت و چه تهیه کرد:

ابن شهر آشوب در مناقب نقل می‌کند: که حضرت علی(‌علیه‌السلام) نیز اتاق خود را برای عروسی آماده کرد. بدین ترتیب که:

ابتدا مقداری ماسه کف اطاق پهن کرد و چوبی هم تهیه نمود به دو طرف اتاق وصل کرد تا لباس‌های خود را روی آن بیاندازد، و یک پوست گوسفند هم کف اتاق انداخت، و یک بالش نیز که داخلش را از لیف خرما پر کرده بودند در آنجا نهاد.(3) این بود وسایل شخص دوم جهان اسلام .

انتخاب مسیری از سرنوشت...

وقتي که صحبت از ازدواج و انتخاب همسر مي شود ناخودآگاه احساس مي کنم که مرحله سخت و خسته کننده اي در پيش است. شايد دليل اين که آن را سخت و دشوار مي دانم اين است که نياموخته ام چگونه همسر ايده آل خودم را انتخاب کنم، شايد به وقاياي زندگي آشنا نيستم و شايد به قول بزرگترها سرد و گرم زندگي را نچشيدم.

اما، با آن که از مزاياي ازدواج مطلعم و به آرامش نسبي و شگفتي هاي روحاني و احساسي آن اعتقاد دارم، تصور مي کنم، ازدواج، انتخاب يکي از شاه راه هاي سرنوشت است و انتخاب نابه جا و اشتباه در اين زمينه نتايج بد و ناگواري بر جاي خواهد گذاشت. بنابراين براي رسيدن به انتخاب درست و ايده آل، هوشياري و آگاهي و چشم انداز مدبرانه اي لازم است تا بتوانم تمام اثرات مثبت و منفي زندگي با همسر مورد نظرم را در جوانب مختلف و زمان هاي متفاوت بررسي نمايم.

به نظر من پيوند زناشويي به معني سهيم شدن فرد ديگري از جنس مخالف با گذران زندگي ام است که تحت تاثير حضور او تمام برنامه ها و اهداف شخصي و عمومي من، تصميم هاي بزرگ و کوچک زندگي ام، روابط خانوادگي و عمومي ام، موقعيت هاي تحصيلي و شغلي و اجتماعي و موفقيت ها و پيشرفت هايم متحول خواهد شد.

اگر بخواهم به درستي زندگي کنم و آداب زندگي زناشويي را به جا آورم و به قوانين تعريف نشده! اما قابل انتظار احترام بگذارم، ناگزيرم که نظر، عقيده و باورهاي همسرم را در اتخاذ تصميماتم شريک نمايم و هم پاي خواسته و توان او حرکت نمايم و هنگام درماندگي به احترام او بمانم تا مشکلش رفع شود و هنگام پيشرفت و موفقيت خود را به او برسانم تا از وجود من آزرده نشود و احساس شرم نکند.

همين تصورات و نوع نگاه من است که موجب مي شود تا رفتار و اعمال، سطح اجتماعي، شغلي و تحصيلي و خانوادگي طرف مقابل و چگونگي تصورات و نوع خواسته ها و توقعاتش از زندگي زناشويي و نحوه تربيت خانوادگي و اجتماعي او، براي من مهم باشد زيرا زندگي و آينده من را تحت تاثير قرار مي دهد!

به همين دليل است که وقتي صحبت از ازدواج مي شود احساس ناخوشايندي به من دست مي دهد زيرا هنگامي که به توقعات اطرافيان و جنس مخالف در دنياي امروز فکر مي کنم، اين گونه تصور مي کنم که معيارهاي اوليه طرف مقابل من در موضوعاتي معنا شده است که متاسفانه با معيارهايي من تفاوت عمده اي دارد. نمي دانم افکار من رويايي است يا توقعات طرف مقابل سطحي نگر؟! اما اين را مي دانم که من هميشه باطن را مي بينم و ظاهر را بر حسب آن معنا مي کنم، خواه آن ظواهر زيبايي باشد، خواه ثروت و خواه مقام يا تحصيلات!

معيار دختران و پسرهاي جوان و خانواده هاي آن ها معمولا بعد از نجابت و پايبندي به مذاهب، سطح تحصيلي و شغلي و مالي آن ها است و به ظاهر و زيبايي هم توجه خاصي مي شود. معمولا اين شرايط در اغلب موارد براي يک وصلت توام با رضايت دختر و پسر و اطرافيان کفايت مي کند. شايد دليل آن هم اين باشد که فرصت و زماني که براي انتخاب و شناخت طرف مقابل از سوي خانواده ها(مخصوصا خانواده دختر) گرفته مي شود بيشتر از اين بضاعت نمي کند يا اين که مسايل ديگر کم ارزش هستند و به اميد هماهنگي و تفاهم درگذشت زمان، ناديده گرفته مي شوند.

اما آن چه را من معيار ازدواج مي دانم اين است که رفتار و طرز فکر طرف مقابل شبيه من باشد. عقايد و باورهاي او با خواسته هاي من مغايرت نداشته باشد. او و خانواده اش از سطح بالاي شعور و درک اجتماعي برخوردار باشند و ريشه خانوادگي شان با اصالت، فرهنگشان متمدن باشد. والدين او به عنوان مشاورهاي اصلي همسرم، از تجربه و درايت کافي و مناسب براي يک زندگي خوب و ايده آل برخوردار باشند و تربيت خانوادگي و اجتماعي آن ها در موضوعات مختلف زندگي متعادل و منطقي باشد. دوستان و افرادي که با آن ها ارتباط نزديک دارد در شان خودش باشند. در رفتار همسرم تعادل و هماهنگي حفظ شود و موقعيت و شرايط مختلف زندگي را به درستي درک کند. آداب و معاشرت اجتماعي و ارتباط جمعي قوي و جذابي داشته باشد. افکار و برنامه هايش واقعي، دست يافتني و در مرحله اجرا باشند. فکر اقتصادي داشته باشد و در زمينه هاي متنوع فعاليت کند و سخاوتمند باشد. روحيه شاد و نگاه مثبت داشته باشد و در ارتباط با ديگران کم تر به معايب آن ها توجه کند. براي شرف و آبروي خود و خانواده ارزش قايل باشد و براي حفظ آن تلاش کند. عصباني نشود و هنگام جرو بحث توهين و دشنام نگويد. با ادب و متين باشد و شرم و حيا را رعايت کند. مشتاق آرامش و محبت در زندگي باشد و ميزان علاقه و محبت خود را در رابطه با من به زبان بياورد و در رفتارش نمايان سازد. صادق، منصف با عدالت و خيرخواه باشد و به عقايد و باورهاي ديگران احترام بگذارد و آن ها را مقدم بشمارد. خود او خانواده اش انسانيت داشته باشند و شرافتمند باشند. با يکديگر با احترام صحبت کنند و براي هم ارزش قايل باشند. قدرشناس باشند و حد توقعات خود را بدانند.



مهم اين نيست که سطح تحصيلي وشغلي و مالي ايده آلي داشته باشد، مهم اين است که توانايي، لياقت و ظرفيت رسيدن به اين موقعيت ها را داشته باشد و در جهت رسيدن به آن ها صادقانه تلاش کند.

شخصيت و نحوه گفتار، کردار و افکار او براي من از زيبايي ظاهري اش مهم تر است و اين که انعطاف داشته باشد و انتقاد پذير باشد تا بتواند شرايط سخت و دشوار زندگي را تحمل کند و مشکلات را با ملايمت حل نمايد.

همين مسايل است که از بروز اختلاف هاي عميق و حوادث ناگوار جلوگيري مي کند و موجب مي شود تا فرد بعد از ازدواج راهش عوض نشود و عقايد و باورهايش به بيراهه نروند. در اداره زندگي و تربيت فرزندان و هدايت خانواده به مشکل نخورد يا همسرش به راهي نرود که در شان او و خانواده اش نباشد. اختلاف هاي خانوادگي و قهر و قطع رابطه ها کم تر مي شود. موفقيت هاي دو نفره بيشتر و تکروي ها کم تر مي گردد. اختلاف هاي عقيدتي، فرهنگي و نگرشي ديگر وجود نخواهد داشت و همه آن ها به گونه اي زندگي مي کنند که مشتاق آن هستند.

عشق واقعي ثروت و مقام و موقعيت نمي شناسد، عشق واقعي آن است که بر اساس معيارهاي واقعي و منطقي ازدواج شکل بگيرد و به علاقه تبديل شود تا پايدار بماند. اگر کسي عاشق صداقت همسرش باشد دوام عشقش بيشتر است تا به خاطر موقعيت مالي و مقام او به وي ابراز علاقه کند.

درست است که معيارهاي ازدواج من رويايي است و همه آن ها در وجود يک نفر جمع نمي شوند و يا اگر باشد احتمال دارد خصوصيات من را نپذيرد اما اين مهم نيست، مهم اين است که من بتوانم قبل از ازدواج (مراسم عقد و عروسي) سر فرصت و با دقت کامل اين اولويت ها را در شخصيت طرف مقابلم و خانواده اش جستجو کنم و براي رسيدن به آن ها هوشيار باشم و با معيارها و خصوصيات ظاهري عوضشان نکنم.

اين کار با دقت در خصوصيات طرف مقابل تا حدود زيادي قابل تشخيص خواهد بود و هرچه ارتباط در دوران آشنايي در شرايط و موقعيت هاي مختلف بيشتر باشد، شناخت بيشتري بدست خواهد آمد.

مسايل مربوط به ازدواج را نمي توان در يک مقاله چند صفحه اي خلاصه کرد و براي گفتن تمام جوانب آن نياز به نگارش کتب متعددي است، اما اين گونه مطالب و مقاله هاي مشابه موجب مي شود تا در مورد اين موضوع مهم بيشتر بيانديشيم و با دقت بيشتري تصميم بگيريم .

پول و ازدواج

در عشق و يا زماني که افراد با هم ازدواح کرده‌اند، باز هم صحبت از پول است:
معمولا افرادي که عاشق يکديگر مي‌شوند در رابطه با موضوع پول کمتر با يکديگر صحبت مي‌کنند،اما در اين مقاله ما به شما آموزش مي‌دهيم که چگونه در اين مورد با فردي که به او علاقه مند هستيد صحبت کنيد :

شما بايد چند سئوال از او بپرسيد:
در اين چند سئوال تمام سئوالات و مسائلاتي که شما مايل هستيد راجع به مسائل مالي طرف مقابلتان بدانيد را براي شما توضيح مي‌دهيم بدون اينکه شخصي که از او اين سئوالات را مي‌پرسيد ناراحت شود، تمام اين سئوالات از کتاب جان ژرمن گرفته شده است ، زيرا شما قبل از اينکه وارد يک زندگي جديد شويد به اطلاعات مالي احتياج داريد تا بتوانيد برنامه ريزي بهتري را براي آينده ي خود و همسرتان داشته باشيد .

اکنون به پنج سئوالي مي‌پردازيم که شما بايد از همسر آينده‌تان بپرسيد:

* از برنامه هاي مالي که براي امسالتان داشته ايد چه نتايجي گرفته ايد ؟
اين سئوال را بدون هيچ گونه سانسوري از طرف مقابلتان بپرسيد. همسر آينده‌تان مي‌تواند به اين سئوال اين چنين پاسخ دهد : "
نتايجي که مد نطر داشتم را به دست نياوردم، يا بيش از نتايجي که فکر مي‌کردم نصيبم شد ، يا اينکه با کاري که امسال انجام دادم ، حساب بانکي ام را براي چند سال غني کرده ام،نتايج خوبي به دست نياوردم اما از تلاش نا اميد نمي‌شوم " تمام اين پاسخ ها قابل قبول است .

فقط اطمينان حاصل کنيد که او در دوازده ماه آينده قادر است تغييري را در زندگي‌تان ايجاد کند زيرا اين مسئله فوق العاده اهميت دارد، شخصي که با او ازدواج مي‌کنيد ،تلاش و کوشش هايش را در هر سال افزايش دهد زيرا شما در هر سال مشکلات مالي‌تان زيادتر مي‌شود، شما در سال دوم يا سومي که ازدواج کرده‌ايد بايد منتظر يک فرد جديدي در خانواده‌تان باشيد و با ورود فرزندتان ، شما يک خانواده سه نفري خواهيد شد مسلما از لحاظ مالي بايد بيشتر در مضيغه قرار بگيريد، به همين دليل قبل از اينکه با ورود فرزندتان مواجه شويد بايد به فکر روزهاي آتي‌تان باشيد ، به همين دليل اين توضيه به شما شد که از همسرتان بپرسيد و بخواهيد که تا سال آينده تغييراتي را در زندگي‌تان اعمال کند و زندگي شما به همين منوال نگذرد.
اجازه ندهيد زندگي‌تان با سستي پيش برود رمز موفقيت شما در زندگي‌تان اين است که طرح هاي‌تان را دنبال کنيد نه اينکه تنها به يک مدت کوتاه محدود شود .

* در حال حاضر چه مقدار پول در حساب بانکي‌تان داريد ؟
باز هم پاسخ هايي را که خواهيد شنيد بسيار متفات خواهند بود. شايد پاسخي که شما خواهيد شنيد، بدين ترتيب باشد:
ممکن است شخصي مبلغ بالايي را بگويد ، يا اينکه شخصي مبلغ کمي را عنوان کند يا اين که شخصي مدعي شود اصلا پولي در حساب بانکيش ندارد و هنگامي که شما دليل اين موضوع را بپرسيد او پاسخ دهد : چون يک کارمند است و در يک شرکت کار مي‌کند به همين دليل حقوق ثابتي را دارد و نمي‌تواند از آن مبلغي که مي‌گيرد پولي را پس‌انداز کند . با شنيدن پاسخ اين سئوال شما متوجه خواهيد شد که آيا قادر به زندگي با اين شخص با اين مشحصات مالي هستيد يا خير ؟ زيرا بسياري از افراد نمي‌توانند با شخصي که پس‌اندازي ندارد يا درآمد ماهيانه زيادي ندارد زندگي کنند به همين دليل اگر اين موصوع را از ابندا متوجه شويد سريع تر مي‌توانيد تصميمي را اتحاذ کنيد. يا بر عکس افراد زيادي هسند که تنها مسئله اي که براي شان اهميت دارد خود شخصي است که مي‌خواهند با او ازدواج کنند نه درآمد مالي ماهيانه او !

* براي زندگي آينده‌تان از لحاظ مالي چه تصميماتي را داريد؟
البته اين سئوال در وحله ي اول به سن شخص بستگي دارد زيرا شخصي که داراي سن33 است و با شخصي که داراي سن 25 است از لحاط مالي کاملا متفاوت است و بعد به شغل همسر آينده‌تان بستگي دارد،زيرا در بعضي از مشاغل جاي پيشرفت بسيار ديده مي‌شود
اما در مشاغلي مانند : کارمند ادارات نهايتا پيشرفتي که وجود دارد بالاتر رفتن درجه ي شخص مي‌باشد که حداکثر با افزايش حقوق کمي همراه است اما در مشاغل آزاد جاي پيشرفت بيشتري ديده مي‌شود پس در اين سئوال به اين دو نکته اي که توضيح داده شد دقت بفرماييد .

* آيا از لحاظ مالي اين توقع را داريد که من نيز در اين مسير با شما همراه شوم و در محيط بيرون شغلي را داشته باشم ؟
معمولا پاسخي که در رابطه با اين سئوال از آقايان مي‌شنويد مثبت است زيرا به دليل شرايط سختي که بر اوضاع مالي افراد حاکم است ،آقايان براي اين که پيشرفت مالي‌تان سريع تر باشد با کار کردن بيرون از خانه ي ، خانم هاي شان موافق هستند .

اگر خانم و آقا هر دو شاغل باشند و در محيط بيرون کار کنند مسلما زندگي شان با پيشرفت هاي سريعتري روبرو مي‌شود.

صحبت کردن راجع به پول :
معمولا در تمام ازدواج ها پول است که حرف اول را مي‌زند حتي قبل از عشق . موارد محدود و کمي هستند که عشق را بر پول ارجح مي‌دانند .اشخاص در رابطه هاي دوستي که با يگديگر برقرار مي‌کنند از زمان کافي برخوردار هستند که يگديگر را بشناسند و از لحاظ موقعيت مالي ديگري نيز اطلاعاتي را پيدا کنند.

اين مساله تنها به خانم ها محدود نمي‌شود بلکه در اين روزها، آقايان نيز به دنبال خانم هايي هستند که از لحاظ موقعيت مالي داراي شرايط مطلوبي باشد .
در اين صورت و اگر دو نفر تنها به خاطر پول و ماليات شخص ديگر با او ازدواج کرده باشند ، اين موضوع سبب مي‌شود که ازدواح شان زمان زيادي دوام نداشته باشد زيرا ازدواج هايي که به اين دليل باشد زود هم پاشيده مي‌شود . در ازدواج هايي که به اين سبک باشد بيشتر راجع به پول صحبت مي‌شود تا از عشق و علاقه !!

صحبت هايي که در بالا و با پنج سئوال مطرح شد را بايد در شرايط مناسب از همسرتان يا نامزدتان بپرسيد زيرا اگر شرايط مناسبي نباشد ،شما پاسخ هايي قانع کننده اي را نيز نخواهد شنيد . و شايد حتي اين بحث به ناراحتي و دلخوري يکي از شما دو نفر به پايان برسد .

پس در نتيجه شرايط را بسنجيد بعد سئوال را بپرسيد . سئوالات را آرام آرام و يکي يگي بپرسيد و در اين راه استراتژي خاصي را اتخاذ کنيد تا باعث ناراحتي طرف مقابلتان نشود . به همسرتان از همان ابتدا بياموزيد که بايد در تمام مسائل مالي با يکديگر مشورت داشته باشيد زيرا هميشه گفته مي‌شود دو فکر بهتر از يک فکر پاسخ مي‌دهد .

در تمام مسائل مالي‌تان با همسرتان يک دل باشيد ، اگر شاغل هستيد ، مبلغ حقوقي را که مي‌گيريد به درستي به او انتقال دهيد نه اين که کم تر بگوييد . اگر موقعيت مالي خوبي نداريد هيچ گاه ديکران را با خودتان مقايسه نکنيد و مخصوصا اين موضوع را در حضور همسرتان مطرح نسازيد زيرا باعث مي‌شود که او اعتماد به نفسش را از دست دهد و احساس کند که تلاش هايي که تا کنون براي شما و زندگي‌تان انجام داده است بي هيچ ارزشي بوده است .