جوانان امروز سالمندان فردا

جوانان امروز سالمندان فردا

میانگین طول عمر افراد جامعه و میزان امید به زندگی از شاخص های اصلی و مهمی است که در بررسی و پایش وضعیت بهداشت و سلامت هر جامعه ای مدنظر قرار می گیرد.

اقداماتی مانند کاهش مرگ و میر نوزادان و کودکان، کاهش مرگ و میر مادران باردار، بهداشت دوران بارداری، بهداشت مادر و کودک، واکسیناسیون، مبارزه با بیماریهای واگیردار، بهداشت محیط، ارتقاء سطح دانش و آگاهی های عمومی و اطلاع رسانی علمی و دقیق و مستمر در راستای آموزش همگانی، ارائه خدمات بهداشتی و درمانی نوین و روزآمد، آسان سازی و افزایش ضریب دسترسی مردم به خدمات و امکانات بهداشتی و درمانی، ساخت و اختراع تجهیزات و امکانات درمانی و تشخیصی جدید و پیشرفته، گسترش و توسعه و ارتقاء سیستم خدمات بهداشتی اولیه، آهنگ رو به رشد تحقیقات و پژوهش های پزشکی، دستیابی به روشهای درمانی بهتر، تامین و تهیه و تولید داروهایی با ضریب تاثیر بیشتر و عوارض جانبی کمتر، تغییر در شرایط و سبک زندگی، توجه به اصلاح رفتارهای تغذیه ای، توجه بیشتر به بهداشت روان و… توانسته است میانگین عمر را در کل جهان بالا ببرد.

ضمن اینکه آسیب پذیری و بالطبع تلفات انسانی ناشی از حوادث و رخدادهایی مانند جنگ، حوادث و بلایای طبیعی و… نیز کمتر شده است. البته نباید پیشرفتهایی که در کنترل و مهار و پیشگیری همه گیری هایی که قبلا تلفات سنگین و بیشماری برجای می گذاشتند، را فراموش کنیم.

در کشورمان ایران هم اگر چه هنوز هم در حوزه بهداشت و درمان با وضعیت ایده آل فاصله داریم، لیکن به گواهی شاخص های معتبر بین المللی، شرایط خوب و قابل قبولی پیدا نموده ایم که بالارفتن میانگین عمر و امید به زندگی در ایرانیان از آن جمله است.

میانگین سنی جامعه کنونی ایران به گونه ای است که ایران را جامعه ای جوان می دانند. به عبارت دیگر، هرم جمعیتی ایران از لحاظ فراوانی گروههای سنی، در شرایطی است که اکثریت جمعیت ایران را جوانان تشکیل می دهند.

افزایش زاد و ولد و رشد لجام گسیخته جمعیت در سالهای قبل از مهمترین دلایل این تغییر است. البته بحمداله آهنگ رشد جمعیت در ایران در حال حاضر به کمتر از یک سوم شرایط بحرانی گذشته رسیده است و باستناد آخرین سرشماری نفوس و مسکن در سال ۱۳۸۵ به حدود ۵/۱ درصد رسیده است. جوان بودن جامعه ایران از جهاتی چون نیروی انسانی مولد و فعال، نوآوری و ابتکار، پرورش و تربیت نیروی کاردان و متخصص و تحصیلکرده، نشاط و طراوت فضای عمومی جامعه، انگیزه های سیاسی و اجتماعی و ورزشی، اهداف نظامی و دفاعی و… خود نوعی فرصت و پتانسیل و امتیاز است، لیکن از سوی دیگر با ملاحظه مشکلات و تنگناهای اشتغال، مسکن، ازدواج، سهم سرانه ملی، تولید ناخالص ملی، امکانات تحصیلی، مطالبات خاص و فزاینده دوران جوانی، اوقات فراغت و… و در صورت بی توجهی و عدم مدیریت صحیح و فقدان اهتمام ملی می تواند تهدیدکننده باشد.

بالارفتن تعداد سالمندان جامعه روی دیگر سکه است. اگر چه هم اکنون هم تعداد سالمندان ایرانی بنا بدلایلی که اشاره شد بیشتر از گذشته است، اما با محاسبه انبوه جوانانی که اکثریت جمعیت کنونی ایران را تشکیل می دهند و امید به زندگی آنها بیشتر و قوی تر و در نتیجه میانگین عمر طولانی تری را انتظار دارند، به تدریج در سالهای آینده و نه چندان دوری، جمعیت ایران به نحوی تغییر خواهد یافت که درصد قابل ملاحظه و صدالبته به مراتب بیشتر از اکنون از جمعیت کشور را، مردان و زنان سالمند تشکیل خواهند داد.

خلاصه آنکه جوانان پر تعداد امروزی، سالمندان فردای ایران خواهند بود و کشورمان باید خود را برای شرایط ویژه ای آماده و مهیا سازد. چرا که انبوه سالمندان فردای ایران، به مقتضای شرایط سنی، روحیات و مطالبات دوران سالمندی، بیماریها و مشکلات فیزیکی و جسمی و روانی آن و… شرایطی غیر از واقعیات جمعیت جوان امروز ایران را ایجاب خواهند نمود. اگر امروز توجه به اشتغال و مسکن و ازدواج جوانان از الزامات و اولویتهای جدی مدیریت کشور است، در آینده باید رسیدگی به وضع سالمندان از قبیل طب سالمندی، نگهداری و مراقبت و پرستاری از آنها، ورزش و تفریح خاص این دوران، تغذیه سالمندان و… را هم باید به اولویت های مدیریت کشور اضافه نمود.

متاسفانه عده ای آنگاه که صحبت از سالمندی و سالمندان به میان می آید، تنها به سرای سالمندان می اندیشند. در صورتی که همانگونه که اشاره رفت، موضوع فراتر از اینهاست. ضمن اینکه آنچه امروزه در سراهای سالمندان کشور اجرا می شود اغلب نوعی رفع تکلیف است وگرنه نیازهای دوران سالمندی در ابعاد مختلف کجا و وضعیت این مراکز کجا.

البته بحث امکانات و بودجه ای که باید به این حوزه اختصاص یابد، خود داستان دیگری است و کافی است که اشاره کنیم اکثر این مراکز در حال حاضر به صورت خیریه مردمی اداره می شوند. اما سطحی نگری در برخورد با مسایل سالمندان و فقدان و یا ضعف نگاه علمی و کلان نگر در این موضوع، مشکل دیگری است که باید بدان اندیشید و در رفع آن کوشید.

آنچه امروزه و در کشورهای پیشرفته دنبال می شود علاوه بر اجتناب از جدایی و ایجاد فاصله بین سالمندان و کانون خانواده و نیز تکیه بر بهره مندی از توان و دانش و تجربه سالمندان بعنوان سرمایه ای ارزشمند، تاسیس مراکز و شهرک هایی است با شرایط آب و هوایی مناسب و با کلیه امکانات رفاهی، تفریحی، علمی، ورزشی، پزشکی، توانبخشی و… تا سالمندان بتوانند بهره مند از امکاناتی مناسب، شرایطی سالم و مفید را تجربه نمایند. استفاده از افراد متخصص، کاردان و باتجربه درخصوص مسایل سالمندان، بهره گیری از توان خود سالمندان در اداره این مراکز، آسان سازی روابط و تعاملات میان سالمندان و خانواده ها، امکان همراهی و هم زیستی زوجهای سالمند و… از اولویتها و امتیازات این مراکز است.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر