تفاوت های روانشناختی وبیولوژیکی زن ومرد

تفاوت های روانشناختی وبیولوژیکی زن ومرد

انسان وسایر موجودات کره زمین از نظرداشتن اطلاعات با هم تفاوت بنیادی دارند.در حقیقت امتیاز اساسی هر موجود زنده بردیگری، درساده ترین تعبیر مجموعه اطلاعات هرموجود نسبت به دیگری استاطلاعات سودمند زندگی دسته بندی شده اند وهریک زیر نام وعنوان ویژه ای ارایه می گردند.
همچنین اطلاعات درهر دسته ای از دانش، طبقه بندی شده است که هر گروه خاص انسانی با توجه به سن وسال ، موقعیت اجتماعی ، رتبه تحصیلی ، اندازه هوش ویا دیگر عوامل اجازه وامکان دسترسی به آن طبقه از اطلاعات را دارد.

از آن رو که ما همه انسان هستیم و یکی از سودمندترین شاخه های دانش، مباحث انسان شناختی است. یکی از مباحث سودمند انسان شناسی، روانشناسی است وطبقه ای از این اطلاعات، روانشناسی زن ومرد ومقایسه آن دو با یکدیگر است. این مجموعه اطلاعات اهدافی را دنبال می کند که اهم آن اهداف بهبودی ارتباطات زنان ومردان در کانون خانواده است.

دریک نگرش عام, مردم مشرق زمین ودر یک نگرش خاص، مردم ایران پرچمدار مفتخرحفظ کیان خانواده اند لذا این گونه اطلاعات بهترین کاربرد واقبال عام خود را در میان ما ایرانیان دارند.

یکی از دلایل اصلی بروز اختلافات زندگی زناشویی، عدم شناخت زن ومرد از یکدیگر است.

اگر به دانش بشری رجوع کنیم به این نتیجه می رسیم که بسیاری از باورهای ما پندارهای استواربرآب بوده اند،واگر این گونه پندارهای نادرست، اساس یک ارتباط جدی وسرنوشت سازهمانند زندگی طولانی زناشویی باشند، به تحقیق زندگی ما دستخوش کژی وکاستی خواهد شد وروزی نیز با کمال تاسف به بن بستی تلخ خواهد رسید.

دراین مقاله شما را با تفاوت های موجود درمیان دوجنس آشنا می کنیم. تفاوت هایی درساختارمغز، حرف زدن وگوش کردن، تجسم فضایی، احساسات وادراک، بیوشیمی بدن ونهایتا تفاوت درنوع عاشق شدن وازدواج. درهربخش راه حلهایی برای رویارویی با این تفاوتهانیز پیشنهاد شده است.از آنجا که چگونگی ارتباط با جنس مخالف وتشکیل خانواده ازدغدغه های اصلی نسل جوان محسوب می شود امیدوارم که این مقاله بتواند اطلاعات مفیدی را دراختیار این قشر قرار دهد

" تفاوت، با تساوی حقوق درتضاد نیست.منظوراز تساوی حقوق، آزادی برای انجام کاری است که برای آن ساخته شده ایم ومنظور از تفاوت این است که زن و مرد برای کار یکسان ساخته نشده اند"

این نوشته درصدد تبیین تفاوتهای زیست شناختی واساسی زنان و مردان است وبحثی کاملا منطقی وتحقیقی را مطرح می کند که میانگین زنان ومردان را دربرمی گیرد. یعنی ممکن است کسانی فکرکنند که این تعبیر وتعریف صد در صد بر آنان منطبق نیست. این می تواند درست باشد، اما اساس آن تغییر نمی کند.از آنجا که مسائل مطرح شده برمبنای دلایل بیولوژیکی انسان است، منطقه جغرافیایی، فرهنگ، نژاد ومذهب هیچ تفاوتی دراصل موضوع ایجاد نمی کند وبسیاری از مصداق هایی که عنوان می شود با توجه به این که این تحقیقات بیشتر درکشورهای غربی انجام شده است – درکشور ما نیز دیده می شود وبه همین دلیل این رفتار خاص براساس بیولوژی ماست نه براساس فرهنگ ونژاد ومحیط اجتماعی.

از آنجا که درایران تحقیقات مشخص وجامعی دراین خصوص انجام نگرفته ویا منتشرنشده است، شاید تصور کنیم، رفتاری که از همسرمان می بینیم، خاص خود او باشد.درحالی که با مطالعه این مقاله درمی یابیم تا چه حداین رفتارها عمومیت دارد که دلیل آن نیز اشتراک اساسی در انگیزه ها وزمینه بروز آنهاست.

وقتی شما دلایل شکل گیری بعضی از تفکرات ورفتارهای فرد مقابل را بدانید، می توانید نسبت به او واکنش منطقی ودرستی نشان دهید.مثلا وقتی بدانید آقایان به دلیل تفاوت دربینایی نمی توانند به آسانی وسایل خود را درکمد ویا جایی دیگر پیدا کنند ویا خانم ها نمی توانند کم حرف بزنند به خصوص وقتی مشکلی دارند – چرا که یکی از روش های حل مشکلاتشان همین رفتار است –دیگرمثل سابق از یکدیگر خرده نمی گیرید ویا همدیگر را مسخره نخواهید کرد.

زمانی که درک می کنیم همسران ما درارتباطاتشان با ما فرق دارند، گویی انسان با چیستان روبرو می شود.از حیث نقاط بارز به همدیگر شباهت هایی دارند، اما دربرخی نقاط بسیار مهم با همدیگر متفاوتند.هرگاه تصور نماییم که زنان ومردان درتمامی جوانب به یکدیگر شبیه هستند، مسلما دچار نتایج منفی خواهیم شد واین نتایج درزندگی مشترک ما تاثیرات ناخوشایندی رابرجای

خواهند نهاد.


اگر انتظار داشته باشیم فردمقابل ما مثل خودمان رفتاری از خود نشان دهد ویا واکنشی داشته باشد،به طورحتم دچار رفتارها وبرخوردهایی خواهیم شد که به ناچار مارا با یاس وناامیدی مواجه خواهد کرد.این نوع تصور وبرخورد نه تنها کارساز نخواهد بود بلکه موجب برخورد احساسی فرد مقابل ما خواهد گردید.درچنین شرایطی رفتارهای احساسی دوسویه حاکم برمنطق خواهد گشت ودرنتیجه با شرایطی مواجه خواهیم شد که کاملا بی مورد وبی مفهوم است.اگربه منظور کمک به همسرمان رفتاری را که نسبت به خود مناسب می دانیم، درارتباط با او به کار گیریم، مسلما دچار مشکل خواهد شد.شاید با اندیشه اینکه" آنچه برای من خوب است برای او خوب یا بهتر است" چنین رفتاری را پیش می گیریم، اما این تصور درزندگی زناشویی جواب منفی خواهد داد ونتیجه معکوسی از آن خواهیم گرفت.

هرزن ومردی باید درک کند وبپذیرد که فرد مقابلش مجبور نیست که مثل او بیندیشد، تصور کند یا دست به عمل بزند. البته این منطقی، طبیعی ومورد قبول است.امکان دارد درنهایت همدردی دچار برخوردی ناشایست شویم که هیچ انتظارش را نداشته ایم ویا درطول زندگیمان چنان رفتاری را مشاهده نکرده بودیم.

برای ایجاد معاشرت خاص واقناع کننده چهار کلید مهم واصلی وجود دارد:

1- ارتباط هدفدار: ایجاد ارتباط به منظور درک وتفهیم هدف.


2- درست فهمیدن: درک تفاوتهای مهم فیمابین، تقدیرکردن واحترام گذاشتن.


3- خودداری از قضاوتها: خودداری از قضاوت های منفی دررابطه با خودمان ودیگران.


4- مسئولیت پذیری: مسئولیت پذیری درارتباط با عشق متقابل به حد مساوی وفرا گرفتن عادت گذشت وبخشش.

این چهار کلید می توانند شما را درایجاد ارتباط موفق یاری دهند وعشقی را که به آن علاقه مند هستید ویا آرزویش را کشیده اید با پتانسیل کافی به دستتان برسانند.اگر درارتباطات ناموفق خویش همیشه در صدد درک دلایل عدم موفقیت خود بوده اید بااجرای این چهار کلید موفق خواهید شد ارتباطی را برقرار نمایید که بر زیربنای محکمی تشکیل شده وسعادت آخرین نقطه ارتباط شما خواهد بود.

همچنین برای داشتن رابطه ای مثبت به نکات زیر باید توجه داشت:

- دسترسی به شناخت عمیق از خود و فرد متقابل

- درک واکنشهای همدیگر به هنگام بروز حالات استرس وناراحتی روحی در زن ومرد.

- درک شایسته احساسات واقعی که درورای واکنش ها ورفتارهای ظاهری فرد مقابل نهفته است.

- تفهیم شایسته فرد مقابل بدون توجه به ظاهر وفریب ظواهر. (به عنوان مثال احتمال دارد بالا انداختن شانه فرد مقابل به آن معنا نباشد که ما تلقی می کنیم.)

- درک این موضوع که پرسید از دیدگاه شما به همان میزان برای دیگران آسان وقابل قبول نیست.

- درک این موضوع که حرفهای مورد استماع شما شاید به همان میزان که بریتان ساده تلقی می شوند برای دیگران دشوار باشد.

- درک این مورد که شاید کمک شما درمقطعی خاص که به نظرتان مفید واقع می شود برای دیگران مناسب نباشد وحتی بی مورد جلوه کند.

- درک شایسته این حقیقت که انسان ها علیرغم شبیه بودن به هم با زبان ومفاهیم مختلفی با یکدیگر صحبت می کنند.

پذیرش این حقیقت که انسانها هرکدام درنوع خود منحصربه فرد هستند واحتمال دارد آنها دردرک وتفهیم مطالب با یکدیگر تفاوتهای فاحشی داشته باشند، خود نقطه شروع درک متقابل است.

یکی از دلایل مهم ترس از پذیرش وجود تفاوت میان خود ودیگران این است که وقتی به سن بلوغ می رسیم، همیشه واهمه داریم که شاید دیگران مارا قبول نکنند ویا رد نمایند.هرانسانی از روزی که خود وموقعیت اجتماعی اش را می شناسد، سعی دارد به نحوی نگاه های جامعه را به سوی خود جلب ویا چهره مردمی پیدا کند.حتی در دوران کودکی نیز همه ما سعی داشته ایم که بیش از دیگران محبوب باشیم ویا درمدرسه وخانواده مطرح گردیم.اگر روزگار با ما یار باشد وحتی به آن موفق گردیم که درجامعه به پیروزیهای اجتماعی وشخصیتی نایل آییم وحتی اگر این موفقیتها تا پایان زندگی وسنین پیری نیز ادامه پیدا کند، باز ازاینکه شاید موقعیت خودمان را بادرک اینکه با دیگران متفاوت هستیم، از دست بدهیم ترس وواهمه وجودمان را می گیرد.بسیاری از انسانها از درک اینکه با دیگران متفاوت هستند احساس ناامنی وناراحتی می کنند، دلیل این ناراحتی استنباط شخصی آنهاست که تصور می کنند با درک وقبول تفاوتشان با دیگران به نوعی معترف به نواقص شخصیتی ووجودی خود هستند.البته دراین واهمه حق با ماست ولی باید قبول کرد که ادامه این ترس به رکود شخصیتی ودیدگاهی ما منجر خواهد شد وخود زیانبار است.ناگفته نماند که انسانهایی که از درک تفاوتهای خودشان می ترسند اغلب دارای شخصیتی خودخواه می باشند وهرکاری را بدون اینکه به درستی به آن بیندیشند ویا توجه داشته باشند ویا نظرات دیگران را بپرسند، انجام می دهند.ازاین روست که عدم توجه به تفاوتهای فردی بسیار خطرناک ودرعین حال تهدید کننده روابط درست اجتماعی است.

همانطور که جنسهای مختلف از بسیاری جهات جاذب یکدیگر هستند، درجهت وجود تفاوتها نیز همدیگر را جذب می نمایند.هراندازه قدرت درک ما افزایش یابد میزان این جذبه تفاوتها نیز روبه فزونی می گذارد.تفاوتهای میان زنان ومردان دراساس تکامل دهنده وجود هر دوی آنهاست.هرکدام از آنها درنوع خود کامل نیستند وبرای کسب توازن زندگی وزیستی باید درکنار هم باشند وبه تکامل وجود بیندیشند.اگرفرض کنید شما انسانی عصبی باشید وهمیشه با تهاجم با دیگران برخورد نمایید، ممکن است باانسانی که درخود وساکت وآرام است جور دربیایید.

البته این تصورهمیشه دربین انسانها وجود دارد که می گویند هرکسی درنهایت جفت خود را می یابد وچنان تلقی می گردد که انسانهای مشابه دررفتار وگفتار قادر به تحمل یکدیگر بوده وبه زتدگی سعادتمندی می رسند، اما این همیشه به طور مطلق درست نیست ودر زندگیهای بادوام همیشه میان زن وشوهر تفاوتهایی بوده که وجود هرکدام تکمیل کننده آن تفاوتهاست.همین تفاوتها هستند که انسانها را به یکدیگر جلب می نمایند وزمینه سازش آنها را فراهم می آورند. وجود تفاوتها وسحروجادوی آنها به روابط دوجانبه معنا وارزش دیگری نیز می بخشد.

دراینمقاله می کوشیم که با تاکیدبرتفاوتهای جنسیتی ضرورت آشنایی با این تفاوتها را خاطرنشان سازم وبه این نکته اشاره کنم که عدم آگاهی از این موضوعات می تواند اثرات مخربی برزندگی طرفین داشته باشد.کما اینکه بسیاری از زندگیهای خانوادگی به دلیل ناآگاهی از

تواناییها وخصوصیات متفاوت دوجنس درارتباطات اجتماعی ونیازهایشان از هم می پاشد.


در زیر فهرست مطالب مندرج درمقاله آمده است.با امید آنکه مقاله مورد توجه اقشار مختلف به خصوص زوج های جوان قرار گرفته وکمکی درجهت رفع وبهبود مسائل ارتباطی آنها باشد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر